خانم

تا وقتی که طعم گذشت رو نچشی، تا وقتی که برای چیزی زحمت نکشی، نسبت به اون علاقه و عشقی هم نخواهی داشت. نمی‌گم عاشق شدم نرگس… نه… فقط یه چیزی داره منو نگه می‌داره اینجا. یه چیزی که از نگاه اون نوجوون، آریا، گرفتم. یه چیزی که از لبخندِ اون پیرمردِ جانباز شیمیایی گرفتم… نرگس! قبلاً با تمام وجودم می‌خواستم برم از این خراب‌شده! اما الان با تمام وجودم می‌خوام بمونم