خانم

جنگ. یا به عبارت بهتر جنگ‌ها. نه یکی، نه دوتا، بلکه جنگ‌های بسیار، کوچک و بزرگ، عادلانه و ناعادلانه، جنگ‌هایی با بازیگران متغیر که قهرمان و ضد قهرمان فرض می‌شوند. که هر قهرمان تازه‌ای آدم را وا می‌دارد حسرت ضد قهرمان قبلی را بخورد. اسم‌ها عوض می‌شوند و همین‌طور چهره‌ها، اما من از بابت این همه عداوت‌های حقیر، تک تیراندازها، مین‌های زمینی، بمباران‌ها، موشک‌باران‌ها، قتل و غارت و تجاوز، توی صورت همه‌شان به طور مساوی تف می‌اندازم.