اریحا

این گریه فقط برای سوز دل نیست. گریه به حال خودم راذهم به ان امیخته ام. ان مخدره در دوازه ی بهشت بود برای من، انگاه که او را به دوش میگرفتم و به حرم می بردم، گویی که برای هر قدم باری از دوشم بر می دارند، انگونه که در اخرین قدم چون پر کاهی سبک می شدم و به پرواز در می امدم. خدا می داند که به واسطه او چه بلاهایی از سر ما دفع می شد.