«غریب قریب» رمانی ادبی اثر «سعید تشکری» است که توانسته است به با قلمی زیبا، مخاطب را مهمان لحظه های گنبد و بارگاه امام هشتم(ع) نماید. این کتاب به همراهی تاریخ در دوره های مختلف با امام رضا(ع) و حرم همیشه سبزش می پردازد. حرمی که با وجود ناملایمات تاریخی گرفتار حاکمانی ظالم شد ولی با تمام آسیب هایی که دید در حکایاتی خواندنی بازسازی شده و تا امروز قامت طلایی اش را به رخ جهانیان کشانده است. شاید این کتاب اولین بار است که توانسته با بیانی دگرگونه ما را با وقایع جالبی آشنا کند که مرقد امام غریب در طول تاریخ در خود دیده و از چشم ها پنهان مانده است.
کتاب با حکایت و داستان هجرت امام رضا(ع) برای قبول ولیعهدی مشروط و اجباری مأمون به خراسان شروع می شود و خواننده را ناباوارنه به قعر تاریخ می کشد، تاریخی که تاریک و روشن می شود و هم زمان نفرت و عشق و هیجان را به مخاطب هدیه می دهد.
کتاب دوازده دوره از تاریخ را بر روی ما می گشاید و در همه این دوره ها ماشاهد رفتار شگفت انگیز تاریخ با غریب قریبی هستیم که قلب ها همیشه در تسخیر اوست.
داستان از سرای حبیب و مقر ولایت شاه خراسان در بقعه هارونیه شروع می شود. این سرا نقطه شروع همدلی پیروان و عاشقان علوی است. قصه از همین سرا گسترش می یابد و به نوغان می رسد در نوغان قصه رنگ دلدادگی به خود می گیرد و پس از آن دروه سامانیان را در حوالی حرم نظاره گر می شویم. به همین ترتیب همراه سرگذشت نگین سبز خراسان می رویم به دل تاریخ به دوره غزنوی ها، سلجوقی ها، خوارزمشاهی ها، چنگیزی ها، ایلخانان، تیموری ها و … .
«… به کویری رسیدیم. بیابانی وسیع. تشنه مانده بودیم. راه زیادی رفته بودیم. خسته و تشنه و هنوز به ولایت بعدی نرسیده بودیم. از دور بنایی باشکوه میان بیابان دیدم.
نوری از آنجا پیدا بود، آشنا و باشکوه. نزدیک تر شدیم. برایم مناره های بنا آشناتر شد و نورش بیشتر. اما نتوانستم آنجا را بشناسم.
همه بیرون منتظر ماندند و من داخل بنا شدم.
عده ای زنان و مردان سبز پوش به جماعت نماز می خواندند.
قامت بسته بودند به سوی نوری که از بنا به آسمان می تابید.
ناگهان بادی وزید و گردبادی شد عظیم.
…»
علی –
کتابی مفید و آموزنده هست از این شهید عزیز
لیبل "خریدار محصول" طاهری (خریدار محصول) –
خیلی شهدا غریبند اما این مدل غریبی دیگه اوج غریبیه
حتما بخونید