این کتاب روایتی داستانی است که به فراز و فرودهای مهمِ زندگیِ پدر و پسری افغانستانی به نام های رسول و مهدی جعفری می پردازد. فراز و فرودی که ابتدایش مهاجرت از افغانستان به ایران است و بعد تلاش برای زندگی در ایران و سپس رزم در سوریه. جنگ چکیده زندگی این پدر و پسر است و گویی در سراسرِ زندگیِ آنها سایه افکنده و هر بار به نوعی خودش را نمایان می سازد.
«ندا رسولی» برای روایت «این پسر من است» با چالشی حسرت آمیز مواجه بوده است؛ اینکه بیشتر همرزمان قهرمان داستان، همچون پسر قهرمان، شهید شده بودند. ولی حاصل گفت و گو با اندک بازماندگان، روایتی پرجزئیات، موشکافانه، ملموس و جان دار از نبرد سوریه است و نویسنده حس زنده ای از تلخی جنگ سوریه و پست و بلند نبردهایش را به نمایش گذاشته است.
«این پسر من است» روایت حرکت همیشگی خانواده ای است که فداکارانه هجرت را به جان خریدند. حرکت از افغانستان به ایران، کوچیدن مدام در ایران و در نهایت هجرت به سوریه که به قراری همیشگی می انجامد. این کتاب پدری شهید را به تصویر می کشد که شهادت را به پسرش می آموزد و خود هم از پی او می رود. روایت رفتن و رسیدن رسول و پسرش مهدی.»
در بخشی از این کتاب می خوانیم:
«حقش بود یکی هم باشد تا رسول را دلداری دهد؛ یکی هم به او بگوید به امید خدا پیدا می کنیم پسرت را بگوید دو دو تا چهار تای جنگ، همین است دیگر؛ می چزاند آدم ها را؛ ولی تو خیالت نباشدها! ما آسمان را به زمین می رسانیم و جگرگوشه ات را پیدا می کنیم؛ یا خودش را یا پیکرش را. کسی اما نبود؛ یعنی بود؛ ولی همیشه رسول آن قدر محکم بود که کسی فکرش را نمی کرد او هم به دلداری و آن حرف ها نیازی داشته باشد. همیشه خودش پیش قدم مهربانی کردن و روحیه دادن به دیگران بود».
علی –
این کتاب پدری شهید رو به تصویر میکشه که شهادت رو به پسرش یاد میده و خودش هم دنبالش میره. روایت حرکت همیشگی خانوادهای است که فداکارانه هجرت را به جان خریدند.
علی –
کتابی مستند است که تحقیق و پژوهش بسیار خوبی درباره موضوعش شده