دشت یاغیها ماجرای سفر یک انسان بیمرگ به دل تاریخ است.
قیچاوی شخصیت اصلی این داستان مردی اساطیری است که مرگ و نیستی به وجود او راهی ندارد. مخاطب در این رمان همراه قیچاوی میشود تاسفری دور و دراز را آغاز کند. در این سفر مخاطب با ماجرای عجیب و غریبی از دل بلشویکها در آن سوی مرزهای ایران تا شهری زنگ زده در شوروسفری سابق پیش میرود. این اثر دواقع دومین جلد از سهگانه تاریخی مصطفی جمشیدی است که اولین جلد ان با نام وقایعنگاری یک زندیق منتشر شده است.
یک جوان افغانی ساکن مشهد که به نویسندگی علاقه دارد، تصمیم میگیرد که سرگذشت یکی از شیوخ تایبادی را بنویسد و با آغاز این کار خواننده وارد روایت او از شخصیت قیچاوی میشود و با او به سفرهایی با ماجراهای عجیب تاریخی میرود.
از متن کتاب :
آهنگر با صداي شيهه اسبي در خيابان متوجه شده بود. گاري کوچکي با اسب جلوي مغازه ايستاده بود و کارگري قوز با چنگگ علوفه و سبزيجات گنديده جلوي در دکان را جمع آوري مي کرد. نه او اهميتي به مرد کارگر داد،نه پيرمرد.در را بست و کيسه کوچکي را که به دست داشت،گذاشت روي ميز._بيا … خرماي خراسان و دوشاب سمرقند است. شب را مي ماني؟قيچاوي نمي دانست چکار کند._بله.اگر باعث تکلفي نيست و مزاحم نيستم،بمانم … همين يک شب؟آهنگر کيسه را باز کرد و از لابه لاي کاغذ دو ظرف شيشه اي را بيرون کشيد و رفت طرف پستو که چيزي بياورد. -شب امن است.قرقچي و حرس هم هستند در خيابان … و مجازات اسب دزد و راهزن مرگ است اينجا. منتهي در را از پشت سه قفله مي کنم تا صباح؟مانعي ندارد؟
علی –
مخاطب با شخصیت اصلی بخوبی همراه میشه و نویسنده بخوبی از عهده این کار براومده
محسن –
اگر به رمان تاریخی-ایرانی با حال و هوای راز؟الود علاقه دارید حتما این کتاب رو مطالعه کنید، جذاب و خاص!