کتاب “تندتر از عقربه ها حرکت کن” نوشتهی “بهزاد دانشگر”، “روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ” است که بر اساس زندگی “نوید نجات بخش” به رشتهی تحریر درآمده است. شخصیت اصلی این کتاب دارای مدرک لیسانس با معدل 14 است و از این گذشته، توانایی مالی یا ارثی چندانی برای به انجام رساندن یک کار بزرگ ندارد. اما او یک ویژگی دارد که تماما از آن اوست، و در آن برتری مییابد و جهان را شگفتزده مینماید. “نوید نجات بخش”، یک مغازه کپی و یک دستگاه زیراکس دارد و یک روز تصمیم میگیرد تا با تکیه بر ویژگیاش از امکاناتی که دارد استفاده کند. این ویژگی که از آن حرف میزنیم، صرف فعل “خواستن” است. ولی هر کسی که با امکانات کم، قدم در این راه گذاشته، میداند که “خواستن” به همین راحتیها به “توانستن” تبدیل نمیشود و زحمت زیادی میطلبد. واقعا هم به این سادگی نبود و همه مشاورین و استادهای دانشگاه “نوید نجات بخش، او را از این کار منع کردند.
اما “نوید نجات بخش” جلو میرود،غیرممکنها را انجام میدهد، موفق میشود و به همه نشان میدهد که با سعی و تلاش همه چیز ممکن است! “بهزاد دانشگر” در کتاب “تندتر از عقربه ها حرکت کن”، این ایده را در قالب زندگینامهی یک انسان کاملا معمولی به تصویر کشیده و از بهترین کانال رسانهای که کتاب باشد، به مخاطب ارائه میکند. مسیر پیموده شده برای راوی بسیار مهم است و آن را “روایت حرکت به سوی یک اتفاق بزرگ” میداند. کتاب پیش رو که در سیصد صفحه منتشر شده، نتیجهی تعامل “بهزاد دانشگر” با “نوید نجات بخش” بوده و براساس گفت و گوهای آنها و زندگی وی به نگارش درآمده است.
تندتر از عقربه ها حرکت کن
Earn 11 Reward Points125,000 تومان قیمت اصلی 125,000 تومان بود.106,250 تومانقیمت فعلی 106,250 تومان است.
وزن | 260 گرم |
---|---|
ابعاد | 13 × 20 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دهم |
سال انتشار | 1400 |
تعداد صفحه | 304 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789786004413039 |
133 عدد در انبار
3 دیدگاه برای تندتر از عقربه ها حرکت کن
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
وقت حرف است، سخنرانی میکنیم؛ ولی وقتی باید وارد گود شویم، برای باورهایمان هزینه نمیکنیم و حاضر نیستیم از خودمان مایه بگذاریم؛ اما از بیتالمال خیلی راحت مایه میگذاریم.
کاری که میکنی، شغلی که راه میاندازی هم بخشی از تربیت توست. پس حتماً خدا برایت برنامه دارد. خدا برایت جایگاهی در نظر گرفته. تو که راه بیفتی و پا در مسیر بگذاری، بهمرور با نشانههایش راه درست را نشانت میدهد.
از قرآن فهمیدهایم، میگوید رزقتان دست من است، من ربّ شما هستم. پس ما به همینها عمل کنیم، آن روزی هم تأمین میشود. پس چیزی که باید دنبالش باشیم و نگرانش باشیم، همین دغدغههای اجتماعی و فرهنگی است. منتها ما اگر به وظیفهمان درست عمل کنیم، آن موفقیت اقتصادی هم دنبالش میآید.
امروز دیگر کسی نمیآید همهٔ لوازمی را که نیاز دارد، خودش بسازد. داستان این است که شما در سیر تکنولوژی، اگر بخواهید بگویید من میروم و از صفر شروع میکنم، درست نیست. باید تا آنجایی که شرکتها و دانشمندان دیگر رفتهاند، بروید و پایتان را روی دوش آنها بگذارید و بروید بالاتر؛ وگرنه تکنولوژی جلو نمیرود. مثلاً امروز اگر بخواهید در کشور هواپیما بسازید، میروید از هواپیمای برادران رایت شروع میکنید؟ نه! میبینید که امروز چه کارهایی را انجام دادهاند و از آنجا جلو میروید. این به این معنی نیست که شما کار خودتان را کپی کردهاید. شما از آن تکنولوژی استفاده کرده و کار خودتان را بالاتر بردهاید.
اصلاً عادت کردهایم همهچیز را خیلی زود بفهمیم؛ یعنی وقتی هم قبول میکنیم خدا برای ما برنامهای دارد، میخواهیم خیلی زود بفهمیم خدا برایمان چه برنامهای دارد. من فکر میکنم باید راه بیفتیم و با پیامها و با نشانهها جلو برویم تا بهمرور، برنامهٔ خدا را هم بفهمیم. شاید هنوز ظرفیتش را پیدا نکردهایم. باید بهمرور و در مسیر، ظرفیتش به وجود بیاید تا خدا هم برنامهاش را نشانمان بدهد. تازه اینطوری لذتش هم بیشتر است. هیجان و شگفتی بیشتری دارد. در این نگاه، مبنای موفقیت عوض میشود. موفقیت، پول یا مقام بیشتر نیست. کسی توفیق بیشتری دارد که بیشتر با خدا گره خورده باشد. توجه بیشتری به پیامها و نشانههای الهی داشته باشد. بعد دیگر بهدنبال تسخیر دنیا نیستی.
حالا که برمیگردم به تجربهٔ نصب دستگاهها نگاه میکنم، گاهی از جسارت و نترسی خودم وحشت میکنم؛ اما آن روز فقط به این فکر میکردم که این کار باید انجام بشود، پس انجام بشود. اگر هم قرار است انجام بشود، چرا من انجامش ندهم؟ این است که میگویم همیشه نمیتوانی بدون خطرکردن حرکت کنی. بالاخره یک روزی یک جایی میرسد که یا باید تن به خطر بدهی و ریسک کنی و این میشود مسیر رشدت. یا میترسی و دنبال این هستی که بدون هزینهدادن و بدون خطرکردن فقط سر سالم از این مرحله به در ببری. این میشود که متوقف میشوی و بعدها همین میشود عامل عقبگردت.
همهاش در حال شعاردادن هستیم که کار خدایی اینطور است و آنطور است. جبهه اینطوری بوده و شهدا آن مدل بودهاند. اما وقتش که میشود، بخاریمان درست نباشد، غذایمان که درست نباشد، کولرمان که درست نباشد، آن وقت نمیتوانیم کار کنیم. همهچیز باید فراهم باشد. حالا همهچیز که فراهم بود، یک صلوات هم میفرستیم و یک جمله از اقتصاد مقاومتی هم میگوییم و فکر میکنیم داریم کار انقلابی و جهادی میکنیم؛ ولی آنجایی که کار سخت میشود، لنگ میزنیم. به نظر من اینجاست که فرق حزباللهی واقعی با آدمی که میخواهد با یک رساله بهشت برود، مشخص میشود.
ما گاهی تصورهایی از استعداد یا وظیفهٔ خودمان داریم. این تصور معمولاً محدود است. در این مواقع حتی اگر خداوند پیام هم بفرستد، چون ما در تصورات خودمان محصوریم، آن پیامها را نمیگیریم یا بهشان توجه نمیکنیم. اینطوری آن جایگاهی را که خداوند برایمان در نظر گرفته بوده، میسوزانیم. استعدادهایمان را میسوزانیم؛ اما وقتی توجهمان به پیامهای الهی باشد، دیگر به خودمان نگاه نمیکنیم. نگاهمان به قدرت خداوند است. اینگونه وصل میشویم به قدرتی بالاتر، به ارادهای بالاتر. در این نگاه، تمام خلقت و عالم، شعور دارد.
من آن وقتی موفق شدم که دنبال موفقیت نبودم. فقط میخواستم کاری را که خداوند یا جامعهام بر عهدهام گذاشته، به بهترین شکل انجام بدهم.
ذات پدر اینطوری بود که دنبال راحتی نبودند. دنبال فتوایی نمیگشتند که راحتتر باشد. میگفتند ما در قبال اطرافیانمان مسئولیم. نمیتوانیم بگوییم به من چه. میگفتند خدا بندهای را که بگوید به من چه، دوست ندارد. خدا بندهای را میخواهد که شانهاش آماده باشد برای رفتن زیر بار مشکلات مردم. میگفتند آدمها با سختی و تلاش است که صیقل میخورند و صاف میشوند و چه بهتر که این تلاش و سختی در راه کمک به مردم باشد. نه برای پول جمعکردن، نه برای قدرت پیداکردن.
زهرا –
روایت خود کفایی تولید ملی از منظر یه دانشجوی معمولی که با خودباوری، سربلندی رو برای کشورش در حوزه تولیدات دانش بنیان رقم زد
کتابی بشدت خوندنی به قلم زیبای بهزاد دانشگر
لیبل "خریدار محصول" maryam.khoshnejat69 (خریدار محصول) –
کتابی به شدت خواندنی و گیرا. به قصد شرکت در مسابقه خریدمش که بخونم. ولی از همون صفحه ی اول کتاب جذبش شدم و با علاقه خوندمش. و افتخار کردم به وجود همچنین شرکت های دانش بنیانی در کشور. بخونید و لذت ببرید
محمد امین –
یه حس امیدوار در جوان ها ایجاد میکنه
چون بیشتر بر این باوریم که تو این اوضاع بد اقتصادی نمیتوانیم بدون سرمایه کاری شروع کنیم