« درنگ » داستانی مستند از سرگذشت پنج راه یافته است که توانسته اند براساس غرایز حق جویی خویش مسیری تازه را در زندگی اعتقادی خود جستجو و پیدا کنند. آنچه در این کتاب به چشم می خورد نشان دهندۀ دو چیز در هدایت انسان هاست: یکی زنده نگاه داشتن حس حقیقت جویی و دیگری لطفی است که از سوی خدا براساس قلب پاک انسان ها شامل راه یافتگان می شود.
این کتاب که با همت «پایگاه اطلاع رسانی استبصار» گردآوری شده است، به سراغ پنج درنگ عمیق و روشنگر از زندگی پنج اهل سنت می رود که توانسته اند لحظه ای توقف کرده و با نگاهی به گذشته و حال خود به تحلیل مسیر اعتقادی خویش بپردازند و در این توقف و درنگ، راه را پیدا کنند.
قصۀ اول حکایت جهانگیر حشمتی است که در شهر نیک شهر در یک خانواده سنی مذهب به دنیا آمده است. او که خود جزء گروه تبلیغی اهل سنت بوده است، ضعف در پاسخگویی به سؤالات و در نهایت تشویق مولوی «حافظ محمد شریف» او را به عرصه تحصیلات حوزی اهل سنت می کشاند و این نقطۀ آغازی برای جستجو در مورد سؤالات بی پایانش می شود…
قصۀ دوم داستان رحیم بخش است که متولد یکی از روستاهای چاه بهار است. فعالیت تبلیغی او مصادف می شود با ایام محرم و عزاداری شیعیان. اولین شبهۀ او زمانی شکل می گیرد که امیرجماعت شان آن ها را از دام شیعیان در ایام عزاداری آگاه می کند و می گوید: «شیعیان خودشان امام حسین(ع) را شهید کردند و الان پشیمان شدند. خودشان را می زنند و گریه می کنند تا خدا آنها را ببخشد!».
رحیم بخش با یک تعجب بزرگ همراه می شود: « این حرف شما را عقل قبول نمی کن. اگر کسی دشمن خود را بکشد خوشحال می شود؛ نه این که گریه و عزاداری کند.»
او برای پیدا کردن حقیقت بهترین راه را در گوش دادن به سخنرانی ها و صحبت های بزرگترین مولوی های اهل سنت می بیند، که این آغاز ماجرا می شود…
حکایت راه یافتگان در این کتاب ادامه دارد و ما با سرگذشت سه تن دیگر از جمله یک معلم که شیعه را جزو فرقه های غالی و منحرف می داند آشنا می شویم.
« … شب به مشهد رسیدم و برای اسکان به یکی از مدارس رفتم. برای نماز صبح به مسجد ملا حیدر، در نزدیکی حرم رفتم و برای نخستین بار، با دستانی باز به امام جماعت شیعه اقتدا کردم. آرامشی که قنوت نماز شیعه به من داد را قبلاً هیچ گاه احساس نکرده بودم.»
رقیه –
چقدر سخته که از چیزی که سالها بهش اعتقاد داشتی دست بکشی و برات حق مهم باشه
علی –
کتاب درنگ، سرگذشت کوتاه پنج تن از رهیافتگان به مکتب امیرمؤمنان، علی علیه السلام است که راویان آن، علت گرایش خود را به مکتب علی علیهالسلام روایت کردهاند و سختیها و شیرینیهای این مسیر را برشمردهاند.