امروز لاکی بیشتر از همیشه خوشحال است؛ چون امروز مهمترین روز زندگی اوست. بله، امروز روز تولد لاکی است. برای همین هم مامان و بابا و مادربزرگ برایش یک کادوی قشنگ خریدهاند؛ آن هم یک چهارچرخهی عالی. لاکی از دیدن چهارچرخهاش کلی ذوق میکند؛ ولی همان موقع توی دلش هم غصهدار میشود. حالا وقتی دوستانش به خانهی آنها میآیند، چطور همگی با یک چهارچرخه بازی کنند؟ چرا او چندتا چهارچرخه ندارد؟ اصلاً بهتر نیست قید جشن تولد را بزند و هیچکدام از بچهها را دعوت نکند؟ با خواندن کتاب «لاکی نوبتی بازی می کند» راهحل این مسئله را پیدا میکنیم.
داستان «لاکی نوبتی بازی می کند» داستانی دربارهی حل مسئله است. نویسنده با انتخاب موضوع نوبتی بازی کردن به کمک بچهها آمده است تا به آنها بگوید میتوانند از داشتههای محدود خود بیشترین استفاده را بکنند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.