سیره و سلوک رفتاری سردار شهید حاج احمد کریمی
شهید حاجاحمد کریمی، متولد اول فروردین1340 در قم و فرمانده گردان حضرت معصومه(س) از فرماندهانی بود که به سبب رشادت و روحیه معنوی و رزمی خاطراتی ماندگار در ذهن همرزمان خویش به جای گذارده است. وی در روز 24دی سال1365 بر اثر گلوله توپ (یاخمپارهای) که در کنارش زمین میخورد به آرزوی دیرینهاش میرسد و با بدن قطعه قطعه آسمانی میشود.
گزیده متن:
شهادت گمشده زندگی حاجی بود. او عاشق شهادت بود. اگر جایی مینشست و با کسی صحبت میکرد با خاطری آزرده میگفت: نمیدانم چرا هنوز افتخار شهادت نصیبم نشده! اگر به جبهه آمدم، امید داشتم. دلم میخواهد با شهادت، پیش بسیجیها روسفید باشم و در برابر امام شرمنده نباشم. چنان از صمیم دل سخن میگفت که گاه بغض آزارش میداد و نمیتوانست ادامه دهد. یکبار گفت: دعا کن من بروم. گفتم خسته شدی؟ گفت وقتی خانه شهدا میرویم شرمندهام. چه بگوییم. مگر خانه رضی نبودی. یادم افتاد وقتی به خانه شهیدان رضی رفتیم. از در خانه رفتیم داخل، پدرشان گفت: چرا یکیشان را نگذاشتی برای ما کپسول گاز بگیرد؟ هم حاج اکبر نوری بود و هم احمد. فردایش -یا دو روز بعد- خبر شهادت احمد را دادند…
علی –
جوانی که زندگی خود را برای مبارزه با دشمن فدا کرد و در نهایت به آرزویش که رسیدن به درجه والای شهادت بود، رسید.
وقتی کوچک بود، هر روز با پدرش به مسجد میرفت. به پیشنهاد ّاطرافیان، مکبر شده بود اما بعد از چند روز، یکی از بچههای محل که از او بزرگتر بود اجازه نمیداد مکبری کند. با چشم گریان به خانه آمد. وقتی ماجرا را برایم تعریف کرد، به پدرش گفتم وساطت کند تا قضیه حل شود. پدرش هم، کار را نوبتی کرد. نماز ظهر و عصر را، احمد مکبری میکرد و نماز مغرب و عشا را دوستش. بعدها که بزرگتر شد، مکبری را به بچههای کوچک محل سپرد. ولی باز هم زودتر از اذان، به مسجد میرفت. بعدها فهمیدیم که در آن فاصله، نماز حاجت میخوانده است.