آخرین تازهوارد، یک ایتالیایى به نام آلدو بود که کمرش شکسته بود و روش مضحکى براى اسکى، ابداع کرده بود، تا بتواند بدون آن که لازم باشد خم شود، اسکى کند. مىتوانست پایین برود، ولى بالاآمدن، اصلاً و ابدا. در آغاز فصل بد، و زمانى که برف شروع به نازکشدن مىکند و انواع آدمهاى عجیب و غریب، سروکلّهشان پیدا مىشود، با زور و هلدادن دوتا از بروبچههاى پیست اسکى دورف به پناهگاه آورده شده بود. پلیس دورف قلبا از ماها نفرت داشت، با کوچکترین بهانه بروبچهها را از محل بیرون مىکرد. بارها براى تفتیش به پناهگاه آمده بود تا شاید بتواند، حشیش، ال.اس.دى یا بنگى پیدا کند، ولى بچهها این چیزها را خیلى دور در خانه پدر و مادرشان گذاشته بودند. از این رو مدتها بود که کسى مزاحم نمىشد.
محسن
16
مهر