جنگلبانی که ما را آورده بود داخل، از پشتسر، جلو آمد و گفت: «من بهشان گفتم بیایند داخل. هوا سرد است. گفتم خدایناکرده بیمار نشوند.»
خاله لبخندی زد و از سر رضایت و خوشحالی گفت: «خیلی لطف کردید. من هم دلواپسشان بودم.»
خدیجه
15
دی
جنگلبانی که ما را آورده بود داخل، از پشتسر، جلو آمد و گفت: «من بهشان گفتم بیایند داخل. هوا سرد است. گفتم خدایناکرده بیمار نشوند.»
خاله لبخندی زد و از سر رضایت و خوشحالی گفت: «خیلی لطف کردید. من هم دلواپسشان بودم.»