خدیجه

و خون از دهان حسین می‌آمد، و مبارز می‌طلبید و هر که پیش آمد کشته شد، و از سواران ایشان می‌کشت تا یکی بر پهلوی او نیزه زد و تیر و سنگ بر او می‌انداختند، و اسب او زدند تا بیفتاد و پیاده ماند.