در ضمن من فربه شده بودم و نمیتوانستم مثل گذشته با چابکی راه بروم و موهای سرم میریخت و میدانستم بهزودی سرم بیمو خواهد شد و هنگام خوابیدن بر اثر فربهی خرخر میکردم و با اینکه از خانه تا کاخ راه زیادی نبود، تا آنجا سوار تخت روان میشدم.
خانم
19
آذر