خدیجه

پس از بلند شدن سروصدای ما ناگهان سروکلهٔ جوانان محل پیدا شد که در آب شنا می‌کردند. چهار رأس بودند: سه نره‌غول و یک دختر هرزه.
دخترکِ خوشگل و بی‌حیایی بود. فقط جای زخم کج و نخراشیدهٔ عمل آپاندیس، که شبیه یک انگشت دوخته‌شده به شکم او بود، بدن لطیف زنانه‌اش را کمی از شکل انداخته بود.