خانم

دو نفر از خانم‌های امدادگر برای بردن برانکارد من آمدند. هر کاری کردند، نتوانستند آن را بلند کنند. عاقبت خودم بلند شدم، راه افتادم و آن‌ها با برانکارد خالی پشت سر من می‌دویدند و می‌گفتند: برادر، شما نباید تکان بخوری!