خانم

این ریسمان‌ها و زنجیرها چیست که روی دوشت انداخته‌ای ملعون؟ برای بستن به گردن این و آن است؛ شبیه آنچه تو در گردنت داری! جوان ناخودآگاه دست به گریبان برد؛ ریسمانی از سینه‌اش بیرون زده و پوست بدنش دور آن تابیده بود. وحشت‌زده آن را کشید. احساس کرد سر ریسمان به چیزی درون سینه‌اش قلاب شده و ریشه دوانیده است. ریسمان را رها کرد و دوباره گرفت؛ ریسمان به عضوی از اعضای بدن او بدل شده بود! شیطان یک قدم به جلو برداشت. ریسمان کشیده شد و مرد جوان روی دست‌هایش به زمین افتاد و تا آرنج در گنداب فرو رفت