این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید


| نویسنده | |
|---|---|
| مترجم | |
| ناشر | |
| موضوع | |
| قطع کتاب | |
| نوبت چاپ | دوم | 
| سال انتشار | 1398 | 
| تعداد صفحه | 264 | 
| جلد کتاب | شومیز | 
| زبان کتاب | فارسی | 
برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
75,000 تومان
در انبار موجود نمی باشد
این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.
 مشاهده QR CODE

با خرید این محصول 8 سکه معادل 1,500 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!
ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان
امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ
کادوپیچ
برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
 حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)
شاید کمتر کسی را در دنیای ادبیات بتوان یافت که چون یوستین گوردر دغدغه آموزش فلسفه و انتقال مفاهیم سخت فهم آن به کودکان را داشته باشد. داستان هایی که آموزگار نروژی در قامت داستان از هستی و نیستی سخن می گوید، اینکه ما از کجا آمده ایم و هدف از این هبوط چیست. «دختر رئیس سیرک» نیز از این قاعده مستثنا نیست و در پشت داستانی به ظاهر ساده از پیچیدگی های غیر قابل درک جهان صحبت کرده و شخصیت های داستان هر کدام جهان متفاوتی را در پس کلامشان روایت می کنند. نام کتاب بر گرفته شده از یکی از داستان هایی است که «پتر» ضد قهرمان دوست داشتنی داستان در حال نوشتن آن است. رئیس سیر کی که در سالهای دور، دختر خردسالش را گم کرده و حالا در هنگام مرگ متوجه می شود که استعلای کار بر جان و روح او مانع از آن بود که متوجه شود گمشده اش در سیرک خود کار می کرد و گویی که خود می دانست اما نمی خواست باور کند.
| وزن | 260 گرم | 
|---|---|
| نویسنده | |
| مترجم | |
| ناشر | |
| موضوع | |
| قطع کتاب | |
| نوبت چاپ | دوم | 
| سال انتشار | 1398 | 
| تعداد صفحه | 264 | 
| جلد کتاب | شومیز | 
| زبان کتاب | فارسی | 
برای ثبت نقد و بررسی وارد حساب کاربری خود شوید.
- 253585
بریده هایی از کتاب دختر رئیس سیرک
اگر کتاب "دختر رئیس سیرک " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!
متن ارسال بعد از بررسی تایید و منتشر خواهد شد.
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
- 
 خانم خانم
سرم دارد منفجر میشود. هزاران فکر در سرم دور هم میچرخند.
- 
 خانم خانم
بهندرت میتوانم افکارم را به یاد بیاورم. قبل از اینکه بتوانم به آنچه به ذهنم خطور کرده بیشتر فکر کنم ناگهان ایدۀ عالی دیگری به ذهنم راه پیدا میکند ولی عطرش آنقدر فرّار است که بهزحمت میتواند از هجوم بیامان ایدههای نو در امان بماند…
- 
 خانم خانم
باز هم مثل همیشه سرم مملو از صداست. حس میکنم تسخیر شدهام و ارواحی سرگردان وحشیانه به من هجوم میآورند و سلولهای زندۀ مغز مرا غارت میکنند ولی ذهن من گنجایش آنها را ندارد پس باید ذهنم را پاکسازی کنم و از شرشان خلاص شوم. ذهنی که مدام سرریز میکند و من که مدام در حال پاکسازی هستم، باید بنشینم و کاغذ و قلم بهدست بگیرم و ذهنم را خالی کنم…
- 
 خانم خانم
چند ساعتی میشود که از خواب بیدار شدهام، مطمئن بودم مناسب ترین جملات قصار عاشقانه را سرهم کردهام، دستکم برای پند و موعظههای خویشتندارانه جای مناسبی در متن اختصاص داده بودم، حالا آنقدرها هم مطمئن نیستم.
- 
 خانم خانم
ولی از یک بابت تقریباً مطمئن بودم. آن هم اینکه نوشتههایم را میشد با یک شام تاخت زد. اگر نوشتههایم را به یک آدم اسم و رسمدار فروخته بودم شاید در آخرین شمارۀ مجلۀ «کلمات بالدار» به چاپ میرسید.
- 
 خانم خانم
بالأخره دربارۀ اینکه میخواهم چهکاره شوم تصمیمم را گرفتهام. درحقیقت فقط کافی است به همان کار همیشگیام ادامه دهم. تنها فرقش این است که باید از این راه پول هم دربیاورم. البته اصلاً به شهرت امیدوار نیستم، این توقع زیادی است، ولی میتوانم خیلی ثروتمند شوم.
 
	 
		 
				 
				
 
				 
			 
		 
				 
		 
				 
							
دیدگاهها
پاکسازی فیلترهیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.