سودا از کودکی با عقده طرد شدن توسط مادرش بزرگ شده است. مادری که او و پدرش را به خاطر آرمان های سازمان های منافقین ترک می کند و در حال انجام عملیاتی تروریستی دستگیر و اعدام می شود. سودا در رویاهایش مادرش است و در واقعیت پدری که از هر سایه ی غریبه ای می ترسد.
میل شدید شبیه مادر شدن او را در جوانی بهسمت گروهی که فعالیتهای سیاسی دارند، میکشاند. رفقای همرزمش هم همانند مادر او را مثل دستمالی چرک دور میاندازند و طرد میکنند. حالا در آستانه چهل سالگی در حالی که حفرههای خالی درونش چون هیولایی گرسنه هر شب او را میبلعد، مقابل رفقای گذشته قرار میگیرد. بازی تازهای در جریان است، بازیای که او را بهسمت پرتگاهی ابدی میکشاند. باید انتخاب کند؛ تَرک همیشگی رؤیای مادر یا افتادن در گردبادی تاریک و بیانتها؟
سینا دهاز –
قطعا میدونم قلم و فکری قوی پشت این کتاب بوده
چیزی که این روزها کم شده است
لیبل "خریدار محصول" محمد (خریدار محصول) –
لذت بردم از خوندن این رمان .جذاب با شخصیت پردازی بسیار عالی