باید مسافر بود و همیشه در راه بود. هیچ شهری آخرین شهر نیست و هیچ چشمهیی آخرین چشمه نیست. دلبستن به یک آبادی کوچک یا بزرگ، ندیدهگرفتن جمع آبادیهاست. من مرد راه و سفرم، ولگرد و کولهبار بر دوش. و شغل برای من مثل چایخانههای سر راه است. عمر، بیدادگرانه کوتاه است؛ عمر من، تو و عمر تکتک آدمها… امّا عمر مردم و ملّت، هیچکس نمیتواند بگوید که کی به پایان میرسد. و به همین دلیل، اگر حس میکنی که ترک این منزل و حرکت به سوی منزلهای دیگر، ممکن است تو را به موجودی تبدیل کند که سودمندیهای مختصری داشته باشی، بار سفر ببند و آسایش این خانه را فرو بگذار. «راه، بهتر از منزلگاه است.»
مریم
30
آبان