مریم

حالا که برمی‌گردم به تجربهٔ نصب دستگاه‌ها نگاه می‌کنم، گاهی از جسارت و نترسی خودم وحشت می‌کنم؛ اما آن روز فقط به این فکر می‌کردم که این کار باید انجام بشود، پس انجام بشود. اگر هم قرار است انجام بشود، چرا من انجامش ندهم؟ این است که می‌گویم همیشه نمی‌توانی بدون خطرکردن حرکت کنی. بالاخره یک روزی یک جایی می‌رسد که یا باید تن به خطر بدهی و ریسک کنی و این می‌شود مسیر رشدت. یا می‌ترسی و دنبال این هستی که بدون هزینه‌دادن و بدون خطرکردن فقط سر سالم از این مرحله به در ببری. این می‌شود که متوقف می‌شوی و بعدها همین می‌شود عامل عقب‌گردت.