اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

بلیت آبی

بلیت آبی

190,000 تومان

(دیدگاه کاربر 1)
قیمت پشت جلد:190,000 تومان
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1402

تعداد صفحه

272

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

190,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:190,000 تومان

با خرید این محصول 19 سکه معادل 3,800 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

کایلا می‌داند سازوکار بلیت بخت آزمایی چطور است، همه می‌دانند. به محض بالغ شدن وقتش می‌شود که جلوی آن دستگاه بایستی. اگر بلیت سفید نصیبت شد که سزاواری مادر شوی و خانواده داشته باشی، اما اگر بلیتت آبی شد، تراشه‌ای در بدنت کار می‌گذارند و تو دیگر مادر نخواهی شد…

کایلا از اینکه حق بر بدنش را یک بلیت از او گرفته، از این که حکومت حکم بر مادر بودن یا نبودن او صادر کرده، در آستانه ی جنون است. او می‌خواهد بندها را بدرد و آن تراشه را بکند تا خود انتخاب کند. اما در این پادآرمان شهر بی روح و سیمانی چشم‌های همیشه ناظر رهایش نخواهند کرد.

وزن 255 گرم
نویسنده

مترجم

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1402

تعداد صفحه

272

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

ویژگی

5
1 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

1 دیدگاه برای بلیت آبی

پاکسازی فیلتر
  1. بهنام مؤمنی

    کتابی جدید که در شکل و شمایلی خوب و حرفه‌ای چاپ شده. نشر برج انصافاً حرفه‌ای کار می‌کند.
    داستان روایتی از یک پادآرمان شهر بی‌روح و سیمانی است که شاید در آینده‌ای نزدیک واقعی شود.

دیدگاه خود را بنویسید
شناسه محصول: 86517 دسته: ,

بریده هایی از کتاب بلیت آبی

اگر کتاب "بلیت آبی " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

همه‌چیز با شانس شروع می‌شد. بدن‌هایمان گوی‌هایی بودند غلتان در گردونه‌ی دستگاه بخت‌آزمایی. سال‌های کش‌دارِ نوجوانی بود، همان وقتی که دخترها رفته‌رفته قد می‌کشند و مُدام ضعف می‌کنند.
وقتی رفتم درمانگاه دیدنِ دکترم، آن‌ قسمتِ دیوار که قدهایمان را اندازه می‌گرفتیم، پر از نقطه شده بود، انگار مگس‌ها آن‌جا تخم‌گذاری کرده بودند. نشانک قد من و خیلی‌های دیگر آن وسط گم شده بود. خانم دکتر گفت صاف‌تر! صاف‌تر وایسا! و با خط‌کش ضربه‌ای به زانویم زد. گفت سرت رو بگیر بالا! چی می‌بینی؟
چیزی نگفتم، اما فکر کردم فقط گردوخاکی که روی سقفتون نشسته، دکتر! دکتر گزارشی درباره‌ی بدنم نوشت. سرِ انگشت‌هایم را می‌جویدم. دکتر دورِ شست‌های دردناکم پانسمانی پیچید و گفت این‌قدر ناخن‌هات رو نجو! و چیزی نوشت که لابد از رشد و پرورش ناکافی‌ام حکایت می‌کرد.
یازده سالم که شد، پدرم سگی لاغر و خاکستری برایم خرید، محض دل‌خوشی من.