تحولاتی در جهان و جامعهی ما رخ داده و به عرصههایی وارد شدهایم که این عرصهها با دورانی که من در آن سلاح برداشتم، متفاوت است. مانند ورود به عصر اطلاعات، پیدایش جامعهی شبکهای و گفتمانهای متأثر از آن که در دوران دانشگاه، دربارهی ورود به این گفتمانها تحقیقی انجام دادم و در کتاب «در جهان گفتگو» صحبت کردم. امروز راهِ دستیابی به خواستهها و به عبارت دیگر، توسعه و خوشبختیِ جوامع و نیز راهِ خروج از تنگناها و بحرانها را صرفاً از مسیر گفتوگو میدانم؛ ولی اینکه چقدر این گفتوگو ممکن یا سهل است، بهویژه با توجه به اینکه یک پایِ امکانِ گفتوگو در عرصهی سیاست و قدرتِ سیاسی است، امروز کار دشواریست. به بیان دیگر، فکر میکنم گفتوگو، هم مسئلهی زمانه و جامعهی ماست و هم راهِحلّ زمانه و جامعهی ماست. گفتوگو موقعیتهای برابر میطلبد. طبیعتاً وقتی ناآگاهی از مبانی یا ناتوانی در کسب مهارتهای گفتوگو یا ناچیزی مصداقهای موفق، زیاد میشود، همیشه این خطر وجود دارد که گفتوگو در نظر بخشی از جامعه، به یک پدیدهی ناکارآمد تبدیل شود؛ من فکر میکنم اگر روی ضعفها کار کنیم و ظرفیتها را بشناسیم و مصداقهای موفق گفتوگو را دنبال کنیم، راهِ امثال من، چه در سنین پیری و چه در سنین جوانی، روشنتر میشود که:
«تفنگت را زمین بگذار…!»
| بخشی از گفتوگو با هادی خانیکی از متن همین کتاب |
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.