آنی شرلی دخترکی ککمکی است که موهای سرخی دارد و در یتیمخانه بزرگ شده است. او باهوش است، قوهی تخیل بیحدو مرزی دارد و با امید و پشتکار و مهربانیهای سادهاش، سعی میکند زندگی جدیدی را آغاز کند. هرچند برای ورود به این دنیای تازه باید سختیهای بسیاری را پشت سر بگذارد، ولی آینده در نظرش آنقدر زیبا و امیدبخش است که برای رسیدن به آن، با هر مشکلی کنار میآید و با هر شرایطی سازگار میشود.
مجموعه آنشرلی شامل8کتاب با نامهای آنشرلی در گرین گیبلز، آنیشرلی در اونلی، آنی شرلی در جزیره، آنیشرلی در ویندیپاپلرز، آنیشرلی در خانهی رویاها، آنی شرلی در اینگلساید، درهی رنگین کمان و ریلا در اینگلساید میباشد.
مجموعه آنی شرلی (8جلدی،باقاب)
Earn 41 Reward Points480,000 تومان قیمت اصلی 480,000 تومان بود.408,000 تومانقیمت فعلی 408,000 تومان است.
وزن | 2084 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | سوم |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 496 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789645365880 |
ناموجود
2 دیدگاه برای مجموعه آنی شرلی (8جلدی،باقاب)
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
«حتی اگر تمام طول شب گریسته باشی، بازهم دمیدن صبح برایت نشاطآور خواهد بود.»
آنی پاسخ داد: «فکر میکنم یاد گرفتهام که به موانع کوچک به چشم شوخی و به موانع بزرگ به چشم پیشدرآمدی برای پیروزی نگاه کنم. با یک جمعبندی میتوانم بگویم که این، هدیهٔ ردموند به من بوده.»
آنی که داشت با کلاسدومیها روخوانی تمرین میکرد، سرش را بهطرف او برگرداند و بهسردی گفت: «باربارا! تو که نمیتوانی درست راه بروی، بهتر است سر جایت بنشینی. واقعاً برای دختری در سنوسال تو خجالتآور است که اینقدر بیدستوپا باشد.»
نگاه غصهدار آنی عذابش میداد. او گفت: «فکر کنم پائول اروینگ هیچوقت در کلیسا روی گردن یک دختر، کرم نمیگذارد، نه؟» آنی با ناراحتی گفت: «نه، هرگز.» دیوی گفت: «خُب، پس من هم ازاینبابت متأسفم. ولی کرم درشت و خوبی بود. وقتی وارد کلیسا میشدیم آن را از روی پلهها برداشتم. حیفم آمد هیچ استفادهای از آن نکنم. به نظر تو جیغهای آن دختر خندهدار نبودند؟»
آنی میگفت هرگز نباید قلب کسی را بشکنیم. به نظر میآید شکستن قلب، خیلی دردناک است. اگر لازم باشد، بهتر است به یک پسر لگد زد تااینکه قلبش را شکست.
گاهیاوقات برای حفظ اعتدال، بد نیست مردم بعضی از کارهایی را که دوست ندارند، انجام بدهند.»
فرق دارد که حرفی را خودت بزنی یا از زبان دیگران بشنوی. تو عیبهای خودت را قبول داری، اما همیشه امیدواری که دیگران با تو همعقیده نباشند.
داشتم تصور میکردم بادی هستم که بالای درختها در حال وزیدن است. هروقت خسته شوم میتوانم آرام پایین بیایم و از روی سرخسها خودم را بهطرف باغ خانم لیند بکشم و گلها را به رقص دربیاورم. بعد، بهطرف مزرعهٔ شبدر شیرجه بزنم و بعد، بر فراز دریاچهٔ آبهای درخشان بوزم و موجهای کوچکی را روی آب به وجود بیاورم. وای! دربارهٔ باد چقدر میشود خیالبافی کرد!
خانم آلن گفت که ما باید همیشه سعی کنیم روی مردم تأثیر خوبی بگذاریم. او دربارهٔ همه چیز خوب صحبت میکند. من قبلاً نمیدانستم مذهب چقدر شادیبخش است و همیشه آن را نوعی وسواس تصور میکردم، اما ازنظر خانم آلن اینطور نیست. من هم دلم میخواهد مذهبم مثل او باشد، نه مثل آقای بل سرپرست.
وقتی خیالبافی میکنی، بهتر است بهترین حالت را تصور بکنی
کیوان حسینی –
یکی از بهترین مجموعه داستان های نوشته شده که هر آدمی رو مجذوب خودش می کنه و به شدت به آدم حال و هوای نوستالژیکی می ده
مائده عبادتی –
آنشرلی یکی از بهترین مجموعه کتابهای کودک و نوجوانه … بشدت حال و هوای خوبی داره