رمانی که در آن نویسنده ای مرد با جسارت تمام قدم به زندگی زنان و روابط تو در توی این بخش از جامعه گذاشته است و سعی دارد در دل یک روایت داستانی به ترسیم نوعی خاص از سبک زندگی در این قشر دست بزند.
«همیشه دختر» با سفر زیارتی دختری به نام فریده آغاز می شود، که با جمعی از دوستانش راهی مشهد مقدس می شود و سفر در این میان از سویی بهانه ای است برای آشنا شدن با روحیات و ذهنیات تیپ اجتماعی فریده که می توان از آنها به عنوان بخش قابل توجهی از طبقه اجتماعی دختران جوان ایرانی امروز یاد کرد و از سوی دیگر راهی است برای آشنا شدن با طیف های فکری مختلف جاری در زندگی زنانه امروز، استدلال ها، نوع نگاه و حتی ایدئولوژی زنانه.
این اثر با شجاعتی خاص، موضوع ازدواج دختران را نشانه می رود و دلایل تأخیر سن ازدواج و نارضایتی دختران از ازدواج نکردن را بررسی می کند. آفت هایی که مانع ازدواج به هنگام است و آفت هایی که از پی این تأخیر قد علم می کنند.
«همیشه دختر» از سوی دیگر سازنده نوعی نگاه ویژه به زندگی مشترک و اجتماعی از زاویه نگاه زنان است که سعی کرده است با دوری از کلیشه های رایج در خلق چنین داستانی در نهایت به ترسیم سیمایی از نوع صحیح سبک زندگی مومنانه دست پیدا کند.
با این همه نباید از زبان این اثر نیز غافل بود؛ زبانی که در آن نویسنده سعی کرده شوخ طبعی و طنازی متناسب با سن راوی را در در دل روایت داستانی جای بدهد و با ایجاد پیوند مناسب میان آن و نیز بخش های دیگر داستان که در آنها به جای یک موقعیت طنز با یک موقعیت عاطفی و احساسی روبرو هستیم، نقشه و ایده خود برای یک روایت داستانی بر پایه سبک زندگی مومنامه و بحران های اجتماعی و فردی برای شکل دهی به آن اعم از آغاز و تداومش را به نمایش بکشد.
علی –
سکوت های پنج دقیقه ای بعد از نماز را خیلی دوست داشتم. شکوه سادات همیشه وقتی با هم بودیم، بعد از نماز، انگشت سبابه اش را روی بینی اش می گذاشت و دعوتمان می کرد به استمرار سکوت.