مروز هم ده فرسخ راه آمدیم.از تکان شتر نه دل دارم نه پهلو نه سرو کله. ماشالله حاجی خان از این چیزها پروا ندارند.به عکام می گوید شتر را بدوان که کجاوه من بایست جلو باشد.دیگر نمی داند که جلو برایش چیزی نگذارده اند.می خواهم برای خودم شتری بگیرم که هم کجاوه حاجی خان نباشم.
چادر کردیم رفتیم تماشا همزمان با حکومت ناصرالدینشاه نگاشته شده است. در بخش اول نویسنده در مورد شروع سفرش از کرمان، رفتن به بمبئی و سختیها و ماجراهای سفر حج و عتبات مینویسد. در بخش دوم با پایان سفر حج و رسیدن به تهران نوع نگارش سفرنامه تغییر میکند. در تهران نویسنده مدتی طولانی در دربار ناصری میماند. روزنگاریهای دقیق نویسنده به عنوان یک غریبه از دربار ناصری، تصویر خواننده از وضعیت حاکمیت در آن دوره را کامل میکند. اطلاعات ما از زندگی پادشاهان قاجار به طور معمول از نوشتههای نزدیکان شاه به دست میآید اما نویسندهی این سفرنامه از آشنایان دور خانوادهی شاه بوده و به خاطر سکونت در کرمان مراودهی زیادی با آنها نداشته است. به همین دلیل آنچه در این برخورد از دربار و حرمسرای ناصرالدین شاه دیده و نوشته، با روزنگاریهای دیگری که خواندهایم، متفاوت است.
زهرا –
طراحی روی جلد زیاد جالب نیست
علی –
برای کسایی که علاقه به سفرنامه دارن خیلی خوبه بخصوص که از نویسنده کتاب خانم هست
علی –
روایت سفری است که در دورهی ناصرالدین شاه نوشته شده. نویسنده عالیه خانم شیرازی است که دربارهی شروع سفرش از کرمان و رفتن به بمبئی مینویسد و از سختیها و ماجراهای سفر حج میگوید.
فهیمه –
کتاب زیبایی هست . متن نیمه ادبی و کمی حال و هوای قدیمی دارد. سفرنامه های دوره قاجار هست ولی خب تصحیح شده و روان شده کمی به زبان امروز نزدیکش کردن. راوی سفرنامه از زنان قاجاری هست
علی –
جالب بود نویسنده به جزییات زیادی اشاره کرد و آن زمان را به طور کامل توصیف کرده بودند.
عارفه –
جذاب و لذت بخش. همراه مادرم خواندم و بسیار لذت بردیم. قسمت اصطلاحات دشوار را در آخر کتاب، اول بخوانید. واقعا ارزش خواندن داره بنظر من