مولف در مقدمه کتاب می نویسد:
در حین عبور از باغ شکوه مند فقه و اصول، منظره هایی جذاب و بدیع و چشم گیر تماشا شدند که دریغمان آمد با شما در میان نگذاریم. رسالت این رساله، «تأمل برانگیزی» و «فکرسازی» است. امید که شما هم از کرانه ها و کشف های خویش بهره مندمان کنید. از سوره مبارکه نمل این گونه می شود فهمید که پرنده ای چون هدهد هم می تواند از کرانه های ناپیدایی سخن بگوید و آگاهی دهد که حضرت سلیمان هم آگاهی ندارد و از آن بی خبر است: «فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُک مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یقِینٍ».
سخن گفتن در محضر «سلیمانِ اندیشه»ی اهل علم و فضیلت، کاری سخت است و مؤلف تنها سرفصل هایی را برای تأمّل در معرض داوری مخاطبان عزیز قرار داده است.
گاهی در کتاب های حوزوی، پس از این که نویسنده رأی و نظری را توضیح داد، در انتهای عبارت از این تعبیر «فتأمل» استفاده می کند. مقصود او ممکن است یکی از این دو باشد:
1. فتأمّل تدقیقی: یعنی مطلبی که بیان شد مطلب دقیق و ظریفی است و احتیاج به تفکر و اندیشه بسیار دارد. گاهی این فتأمّل را این گونه بیان می کنند: «فتأمّل فانه دقیق!»
2. فتأمّل تمریضی: نویسنده با آوردن این فتأمّل می خواهد بگوید ظاهر مطالبی که توضیح داده ایم، خوب و وجیه است؛ اما با تأمّل بیشتر می توان فهمید که این مطلب مریض است و اشکال دارد، بعضی استادان حوزه، متن های فتأمّل دار را هنگامه اظهار فضل و لحیه می دانند و به اصطلاح، ظرایف هنر تدریس را در این هنگام به رخ طلاب میکشند، بدین گونه که ابتدا جویای نظر طلاب درباره نوع و وجه این فتأمّل می شوند («نوع» یعنی این که این، فتأمّل تمریضی است یا تدقیقی. «وجه» یعنی اگر تمریضی است، اشکالش به کجای بحث مربوط است) و بعد از این ایجاد بحث و مراجعه در کلاس با گذر از گفته های محصلان، تحقیق خویش را درباره نوع و وجه فتأمّل ارائه می کنند.
اثر پیش رو را به دید یک «فتأمل» تدقیقی باید دید … .
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.