مارسل بریون نگارنده این کتاب ما را با یکی از شاهان و جنگجویان ایران قدیم آشنا می کند. گویا این کتاب زندگی نامه اوست و قرار است ما رابا خصوصیات بیشتری از این موجود لنگان آشنا کند.
در تاریخ تعداد بسیار اندکی از حاکمان دیده شده اند که حتی با ذکر نام خود می توانند ترس را به دشمنان خود القا کنند. این فرمانده که تنها حاکم امپراتوری گسترده ای بود که از ساحل دانوب تا دیوار بزرگ امتداد داشت ، با شجاعت و جسارت تأثیر خود را در همه ایالت ها در اندازه های مختلف نشان داد. هون بزرگ باسبوگو تیمور که می خواست از طرف ملت خود فرمانروای جهان باشد ، گام به گام طرح های خود را اجرا کرد. او علیه امپراتوری های روم غربی و هم شرقی جنگ کرد و به همه دنیا ترس و بی پروایی خود را نشان داد.
او نام “Kirbaci خدا” را که تا پایان عمر به درستی به او داده شده بود ، حمل می کرد.
انسانی که برای ترساندن مردم متولد شده است ، تا ازاو همه دنیا بترسند! ”
مارسل بریون مقاله نویس ، منتقد ادبی ، رمان نویس و مورخ فرانسوی بود.
از متن کتاب :
نام پدرم «ترقائی» بود و جزو ملاكین خرده پای شهر «کش» به شمار می آمد و بین مردم آن شهر احترام داشت.
قبل از اینکه من متولد شوم، پدرم در خواب دید مردی نیکومنظر، مانند فرشته ، برابرش نمایان شد و شمشیری به دست پدرم داد. پدرم شمشیر را از مرد گرفت و از چهار سمت به حرکت درآورد و ناگهان از خواب بیدار شد. ظهر روز بعد، پدرم برای ادای نماز به مسجد رفت و مثل روزهای دیگر به شیخ زیدالدین امام مسجد محله اقتدا کرد و نماز خواند. پس از خاتمه نماز خود را به شیخ رسانید و خواب شب گذشته را حکایت کرد. شیخ از پدرم پرسید: «چه موقع از شب این خواب را دیدی؟»
پدرم گفت: «نزدیک صبح»
شیخ زیدالدین اظهار کرد: «تعبیر خواب تو این است که خداوند به تو پسری خواهد داد که با شمشیر خود جهان را خواهد گرفت و دین اسلام را در سراسر آن توسعه خواهد داد. زنهار که از تربیت آن پسر غفلت کنی. از همان اوایل کودکی او را به مدرسه روانه کن تا درس بخواند و خط بنویسد، قرآن را به او تعلیم بده.»
کیوان حسینی (خریدار محصول) –
این کتاب زبان روانی داره و ظاهرا از زبان خود تیمو روایت میشه خیلی قشنگه واقعا هرکسی این کتاب رو بخونه مطمئنا به همه توصیه ش میکنه