زنی پیر، مردی جوان و زنی جوان. در خانه ای که همه چیز در آن بوی گذشته می دهد و گویی تنها نیرویی که آن را برپا نگه داشته یادها و نفس ها و عطرهای گذشته است. اما در این میان چیزی ناشناختنی، جادویی شگفت در کار است تا از گذشته بگذرد و به اکنون و آینده، به جاودانگی، برسد:
جاودانگی عشق، جاودانگی جوانی.
آئورا، نام دیگر تمناست.
کتاب آئورا، رمانی نوشته ی کارلوس فوئنتس است که اولین بار در سال 1962 به انتشار رسید. این رمان به خاطر توصیفات درخشان خود از موضوعاتی «رویاگونه» و پرداخت به پیچیدگی های مسئله ی «هویت دوگانه» که توسط شخصیت اصلی داستان به تصویر کشیده می شوند، در زمره ی برترین آثار فوئنتس و به طور کلی ادبیات مکزیک قرار می گیرد. فلیپه مونترو به منظور ویراستاری خاطرات شوهر فقید زنی سالخورده، در خانه ی این زن استخدام می شود. او در آن جا با یکی از خویشاوندان پیرزن، دختری زیبا با چشمانی سبز به نام آئورا آشنا می شود. علاقه ی فلیپه به آئورا و درک تدریجی او نسبت به ماهیت واقعی رابطه ی این دختر جذاب با پیرزن، نیروی محرکه ی اصلی داستان است و پایان بندی شگفت انگیز این رمان را رقم می زند.
محمد….. –
این کتاب به معنای واقعی کلمه یک تلنگر بزرگ به شما میزنه قدر داشته هاتون رو بدونین و زندگی کنین
بهنام مؤمنی –
داستانی کوتاه با عظمتی عجیب. رؤیا و واقعیت در هم آمیخته شدهاند و شاهکاری به نام آئورا خلق شده که میتواند بارها و بارها خوانده شود. فوئنتس را با این کتاب شناختم و چه شناختنی!