هیام داستانی است که از فرزندان جنگ صحبت میکند. جنگی هشت ساله که در این میان در گرفته است و نابودیها و ویرانیهایی که اتفاق افتاده است. گازهای خردلی که حتی به جنین هم رحم نمیکنند. همان گازی که حالا در ریههای شخصیت اصلی داستان جریان دارد.
روایت داستان در سه بخش اتفاق میافتد. بخش اول قصهای از زمان حضرت پیامبر است و از زنانی میگوید که دوشادوش مردان در صحنه نبرد در لباس حق و باطل حضور داشتند. بخش دیگر روایتگر قصه زنی است که میان خواسته شخصی خودش از زندگی و خواسته عمومی جامعه برای کمک به آن گیر افتاده است. روایت سوم هم داستان زنی است که زندگیاش دستمایه نابودی در سایه ادوات جنگی که در قرن بیست و یک همچنان حضور دارد، قرار گرفته است.
لیلا قربانی نویسنده درباره این رمان گفته است: «در این داستان از تعبیر و تفسیر افکار شخصیت داستان پرهیز شده است چون میخواستم نقطه قوت این رمان، زبان همه فهم عامیانه باشد و خالی از پیچیدگیهای گمراه کننده، تا در انتها برداشتهای کیفی داستان به خود مخاطب محول شود ضمن اینکه تمام سعیام بر این بوده است که یک شخصیت مردمی بسازم و از قهرمان سازی بپرهیزم.»
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.