نامی که داده است به زن قیمتی دگر نامی که داده است به مردان هم اعتبار

عشق من، خیلی فکر کرده‌ام و به این نتیجه رسیده‌ام که اتفاقاتی که ما فکر کرده‌ایم ضد ما هستند فقط مقدر شده‌اند تا به ما کمک کنند که احساس حقیقی زندگی را بفهمیم و در این مورد ما را بیشتر

بعد از چند لحظه سکوت جدی‌تر ادامه داد: در مسلمان‌ها چه چیزی دیدی که در خانوادهٔ یهودی‌ات نبود؟ مگر عقب‌ماندگی آن‌ها را نسبت به سایر مردم نمی‌بینی؟ اگر آن‌ها پیرو دین حق بودند خدا آن‌ها را موفق می‌کرد و امکانات

کارشناسان مسائل مربوط به روابط جنسی امروزه به زنان توصیه می کنند که معیارهاي خود را بالا ببرند و خود را در اختیار روابط جنسی نامشروع قرار ندهند

خیلی دلم می‌خواست بدانم که چه احساسی دارد. وقتی مرا بوسید دیگر چشم‌هاش را نبست تا تأثیر بوسه را در صورتم نگاه کند. بدجنسی کرده بود. اگر از من می‌پرسید خودم می‌گفتم چه احساسی دارم. گفت: «چه بوی خوبی می‌دهی؟»

طنز، خوش‌طعم‌ترین چاشنی در جشن زندگی است. به اشتباه‌هایتان بخندید، اما از آنها درس بگیرید، مشکلاتتان را دست بیندازید، ولی خود را برای مقابله با آنها تقویت کنید، موانع را مسخره کنید، اما بر آنها چیره شوید.

یاسر سماوات بچه ی کرج بود و تا حدودی تهرانی محسوب می شد؛ پرادا و شلوغ. با خودم گفتم یاسر سماوات که فهمید، یعنی همه ی دانشکده فهمیده اند! گوش به زنگ بودم ببینم کی بچه ها را خبر می

وقتی که ذهن مسموم شد دیگه فقط چیزی رو بالا می‌آره که ما به خوردش دادیم. این معادله قبلاً تو سوریه جواب داده پس توی ایران هم جواب می‌ده؛ شاید با تأخیر، اما بالأخره جواب می‌ده. این بار رژیم نمی‌تونه

باز می‌پرسمت از مسئله دوری و عشق و سکوت تو جواب همه‌ی مسئله‌ها ست

تاریک‌ترین لحظه، لحظه قبل از طلوع خورشید است

راست می گفت؛ پدر نظامی بود و سینه اش مالامال از اسراری که هر کدامشان قیمتی برابر با جانش داشتند اما این بازی به حکم کدامین راز سربه مهر می چرخید که مرد موطلایی قصد نارو زدن داشت؟ اصلا مگر

به این خیلی فکر کردم که من بمیرم، تو بیشتر اذیت می‌شوی یا تو بمیری، من بیشتر اذیت می‌شوم