ممکن است گفته شود آلیوشا بی‌عقل یا عقب‌ماندهٔ ذهنی بوده که تحصیلاتش را به‌پایان نرسانده است و از اینگونه حرف‌ها. این‌که تحصیلاتش را ناتمام گذاشته درست است؛ ولی اگر نسبت بی‌عقلی یا حماقت به او داده شود، خیلی بی‌انصافانه است.

گل‌های عالم را معطر کرده بویت ای آن که می‌گردد زمین در جستجویت

تن و لامسه واقعیتی انکارناپذیر است. ولی عشق نه با آن آغاز می‌شود و نه با آن پایان می‌یابد. در سطحی پایین‌تر از کلمه و معنا که خانهٔ اصلی ابراز عشق است، گاهی تن و لامسه هم با حرارتش، حضور

نمازجمعه از بزرگترین عنایات خداوند بر جمهوری اسلامی ایران است

حتی نشد به حیله به دست آورم تو را باید قبول کرد که روزی مقدر است

آلیس آخرین نفری بود که سوار هواپیما شد. با دقت چمدان قدیمی سنگینش را روی قفسهٔ بالای سرش گذاشت و کنار چند خانم مسن در ردیف جلویی کابین درجه‌یک نشست. خانم‌ها همسران اعضای بازماندهٔ پایگاه هشتم نیروی هوایی جو لایت‌فوت

وقتی مغازه‌ی پنیر را به ارث بردم، فکر می‌کردم بالاخره آدم مهمی شده‌ام. دیگر لازم نبود پشت میز کارمندی خم شوم یا سلام رئیس را با لبخند زورکی پاسخ دهم. اما خیلی زود فهمیدم که پنیر فروختن فقط فروش پنیر

همه دیدند که در دشت هماوردی نیست غیر آن کودک گهواره‌نشین مردی نیست

-هروقت توانستم جانم را فدای شما کنم، به خودم جرات می دهم که شما را برادر خطاب کنم. فقط هنگام شهادت

فرض کنید بارون داره می‌آد و شما از یه نفر بپرسید: «مگه بارون آب نیست؟ مگه بی‌رنگ نیست؟ چرا چند قطرۀ نارنجی‌رنگ ریخت روی سر من؟» و اون بهتون بگه: «بله، اما بین اون میلیاردها قطره گاهی دو قطره هم

هدایت در داستان «زنده‌به گور» بیش از هر داستان دیگری به دنیای فردی درون شخصیت توجه دارد. این داستان احتمالا تحت تأثیر نوع داستان‌های «زیرزمینی» نوشته شده است که معروف‌ترین آنها «یادداشت‌های زیرزمینی» داستایوسکی است. در این داستان هدایت دنیای

به چنگ آورده‌ام گیسوی معشوقی خیالی را خدا از ما نگیرد نعمت آشفته‌ حالی را