معرفی و نقد کتاب

نگاهی به داستان «چایت را من شیرین می‌کنم»

کتاب چایت را من شیرین می کنم

[vc_row][vc_column width=”1/3″][woodmart_products post_type=”ids” items_per_page=”1″ include=”3742″ columns=”1″ sale_countdown=”0″ stock_progress_bar=”0″ highlighted_products=”0″ products_bordered_grid=”0″ lazy_loading=”no”][/vc_column][vc_column width=”2/3″][vc_column_text woodmart_inline=”no” text_larger=”no”]

زهرا اسعد بلند دوست در رمان «چایت را من شیرین می کنم» بیش از هر چیز به تقابل خیر و شر می پردازد. تقابلی دیرینه که همواره با پیروزی نور و روشنی بر سیاهی پایان یافته..هرچند که حقیقت همیشه در مظلومیت به سر ببرد اما در نهایت راهش را از دل ظلمت باز خواهد کرد.

«چایت را من شیرین می کنم» روایت یک دختر ایرانی است که به واسطه ی شرایط خانوادگی اش در آلمان سکونت دارد. چشم های آبی و موهای بور و سردی اخلاقش بیشتر به آلمانی ها شباهت دارد تا ایرانی ها
و خودش نیز بیشتر خودش را آلمانی می داند او هرگز ایران را از نزدیک ندیده است.

او و برادرش با خانواده ای نا آرام سر و کار دارند. پدر سارا سمپات گروهک منافق مجاهدین خلق است او مدام شراب می خورد و به راحتی مادر سارا را به باد کتک می گیرد. مادر با این که نقطه ی مخالف همسرش است و مدام از خدا و خوبی هایش می گوید و اهل نماز و مذهبی ست اما در جذب فرزندانش چندان موفق نیست. سارا اما مسلمان نیست و دین خاصی ندارد اما رفتارهای پدرش سبب شده که او از ایران و ایرانی به مرز تنفر برسد. فضای خانه به واسطه ی دعواهای میان زن و شوهر متلاطم است و سارا و برادرش در این میان تصمیم می گیرند که پشت و پناه یکدیگر باشند.

در ادامه ی داستان برادر سارا به واسطه ی دوستی اش با یک مسلمان به اسلام علاقمند می شود اما پس از مدتی با تصمیمی عجیب خواننده را شگفت زده می کند. برادر سارا به گروهک تروریستی داعش می پیوندد اوجذب اسلام جعلی داعش می شود و ناگهان ناپدید می شود.

سارا که در محیطی غیر مذهبی بزرگ شده است برای آشنایی با شیعه جستجوی اینترنتی می کند اما دیدن تصاویر وحشتناکی از قمه زنی و زنجیر تیغ دار زدن بر بدن و… او را بیش از پیش نسبت به اسلام و شیعه بدبین می کند.

سارا برای یافتن و نجات برادرش تلاش می کند و در ادامه ی سفرش بر خلاف میل باطنی اش راهی ایران می شود. نویسنده در این بخش احساس و دیدگاه سارا نسبت به ایران را این گونه توصیف می کند:

« هرچه به ایران نزدیک تر می شدیم ، تپش های قلبم کوبنده تر می کوبید. هنوز تصویر آن زن های مشکی پوش و آن مردهای ریش دار را در برنامه های مورد علاقه ی پدر به خاطر داشتم، که چطور انسانیت را زیر پا له می کردند…پسری جوان ، تمسخروار از رعایت حجاب خواهران گفت و دوستانش خندیدند. تعداد زیادی از زنان یک به یک ،روسری و شال از کیف هایشان بیرون می آوردند و بر خلاف میل باطنی با غر زدن های زیر لبی آن را بر سر می کشیدند. چه قدر عقب ماندگی بر این دیار حکم رانی می کرد »

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column][vc_column_text woodmart_inline=”no” text_larger=”no”]

پس از آمدن به ایران رفته رفته تصورات گذشته اش از ایران رنگ می بازد و جای خود را به شناخت می دهد. شناختی که سارا کم کم از فرهنگ و دین مردم به دست می آورد و زیبایی ها و لطافت هایش را می شناسد.
ایران خوش رنگ و لعاب و امروزی که سارا می دید با آن چیزی که سال ها از طریق پدرش به او القا می شد بسیار تفاوت داشت و حالا فرصتی پیش آمده بود که سارا می توانست ایران حقیقی را همان گونه که هست ببیند و بشناسد.

او در ایران با پاسداری جوان آشنا می شود. پاسداری که برای سارا که از اسلام می هراسید نمی توانست چندان شخصیت جذابی باشد اما رفته رفته نور حقیقتی که از زبان و رفتار پاسدار به قلب سارا می تپد او را مجذوب می کند وسارا کم کم با کمک او با اسلام واقعی آشنا می شود.

زهرا اسعد بلند دوست در رمان «چایت را من شیرین می کنم» توانسته با کشش هایی که در داستان ایجاد کرده است رمانی جذاب بنویسد و مخاطب را با خود همراه کند و خالق یک رمان عاشقانه اعتقادی باشد.
رمانی با عطر گرم و طعم خوب چایِ شیرین..

[/vc_column_text][/vc_column][/vc_row][vc_row][vc_column width=”1/6″][/vc_column][vc_column width=”2/3″]

[/vc_column][vc_column width=”1/6″][/vc_column][/vc_row]

author-avatar

درباره محمد شریف

محمد شریف | شاعر / نویسنده / ترانه‌سُرا / منتقد / پژوهشگر | دبیر سابق کارگروه شعر مجمع ناشران و کارشناس ادبی نشر کتابستان و نویسنده در مجله اینترنتی کتابستان

2 دیدگاه در “نگاهی به داستان «چایت را من شیرین می‌کنم»

  1. محمدامین گفت:

    کرمش به جانم افتاد که کتاب را بخوانم
    فقط لطفا در متن های بعدیتان داستان کتاب را به طور کامل افشا نکنید!

  2. Mohammad گفت:

    موضوع و روایت خوب بود، ربط دادن مسائل و جمع کردن داستان بعد از پیچیدگی بوجود آمده کار هر کسی نیست

دیدگاهتان را بنویسید