مجله اینترنتی کتابستان
جهودی که نمیخواست در سرزمین موعود بمیرد
نویسنده در 8 داستان روز سرد الیاهو، دو مرد در شب، در اندرون من خسته دل، جن دره ظلمت، در ره منزل لیلی، بابابزرگ آلمانی، بقال محل و خزان در خزان سعی کرده است دنیا را از زاویه دید آنهایی ببیند که شاید کمتر دیده میشوند و روایتی بدهد که شاید دیگران به آن ماجرا آن گونه نگاه نکرده بودند.
کتاب «خزان در خزان» یک مجموعه داستان کم حجم است از انتشارات نیستان از نویسندهای که پیش از این کتابی از او ندیده بودیم و این کتاب اولین کتاب داستان او به حساب میآید.
گودرز شکری نویسنده 8 داستان کوتاه «خزان در خزان» است. او در 8 داستان روز سرد الیاهو، دو مرد در شب، در اندرون من خسته دل، جن دره ظلمت، در ره منزل لیلی، بابابزرگ آلمانی، بقال محل و خزان در خزان سعی کرده است دنیا را از زاویه دید آنهایی ببیند که شاید کمتر دیده میشوند و روایتی بدهد که شاید دیگران به آن ماجرا آن گونه نگاه نکرده بودند.
زبانی متفاوت
زبان گودرزی در این داستانها منحصر به خودش است، زبانی که از نظر فرم کمی متفاوت است. نویسنده، داستانهایی بیشتر بر پایه گفتوگو دارد تا بر اساس وصفهای داستانی یک دانای کل یا اول شخص و بیشتر تلاش میکند داستانش را میان محاوره بین قهرمانان پیش ببرد. اما با این وجود این داستانها را نمیتوان خالی از وصفهای دقیق و زیبای نویسندهاش دانست.
بعضی از داستانهای این مجموعه بسیار منحصر به فرد است و بعضی دیگر داستانهایی معمولی اما خوب. مثلا داستان روز سرد الیاهو هر چند شروع چندان گیرایی ندارد اما در ادامه داستان به اندازه کافی جذاب است تا خواننده همراه با داستان پیش برود و ماجرای مرد یهودی را که دوست نداشت به سرزمین موعود برود پیگیری کند و نویسنده آن قدر در روایت مهارت داشته که در لابه لای داستان و پیش از سطور پایانی آن نمیتوان نوع نگاه او به ماجرا و یک واقعه تاریخی را حدس زد. تنها در سطرهای پایانی ماجرا است که خواننده با یک یهودی مواجه میشود که خود را نزدیکتر به مسلمانان میبیند تا یهودیانی که می خواهند به ارض موعود بروند.
یا داستان جن دره ظلمت به لحاظ نوع روایت، خلق فضای ترسناک و عجیب و احساساتی که یک انسان در حالات ترس و تنهایی دارد، داستان خوب و قابل توجهی است. اما داستان «دو مرد در شب» ، هرچند داستانی است بر پایه گفتگوی محض بین دو مرد که همین گفت وگوهای کل ماجرا را روایت میکنند و گذشته را به حال آن دو پیوند میدهند، اما داستان خیلی درخشان و خیلی متفاوتی از آقای نویسنده نیست و آن را میتوان در ردیف داستانهای معمولی اما خوب او قرار داد.
جنی که مواظب مهریه حضرت زهرا بود!
در مجموع کتاب «خزان در خزان» که در روزهای آخر سال منتشر شد، مجموعه داستانی قابل توجه است از نویسندهای که میتوانیم در آینده انتظار کتابها و داستانهای خوبی را از او داشته باشیم. برای آشنایی با سبک نوشتاری نویسنده بخشی در از داستان «جن دره ظلمت» را در ادامه میآوریم:
«مش علیخان! این نوروز پسر علی میرزا با دو تا چشم خودش جن رو توی دره دیده. تاریک شبی رفته بود آب رو توی جوی باغش سر راست کنه. صدای پایی پشت سرش میشنوه. پشت اون هوم هوم نفسهای گرمی که پشت گردنش میخوره. سرجاش خشکش میزنه. رعشه به سراپاش میافته. میخواد ورد و دعایی بخونه، از خوف یادش نمیآید. همین جور خشک عین تیر چراغ برق. صدا بلند میشه. ها ها،هاها، با توام، آدمیزاد خاکی، این آب مهر فاطمه زهرا را کجا میبری؟ برای شمر؟ برای خولی؟ برای سنان بن انس یا پسر سعد؟ از ترس فقط سرشو به بالا تکون میده که نه نه. جن دو بامبی تو سرش میزنه. نوروز فلک زده با سر میاد تو لجن آب و از حال میره. یه وقت به خودش میاد که آفتاب حسابی پهن شده بود…»
کتاب نیستان مجموعه داستان «خزان در خزان» را در 64 صفحه و با قیمت 4000 تومان منتشر کرده است.
به نقل از خبرگزاری فارس
4 دیدگاه در “جهودی که نمیخواست در سرزمین موعود بمیرد”
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
البته فکر نمیکنم باب طبع همه باشه…
ولی اگه به فرم علاقه داشته باشید پیشنهاد خوبی هست
بهتر است معرفی کتاب رو همراه با تصاویری از کتاب بارگزاری کنید تا اثر بهتری بر ذهن مخاطب داشته باشه.
دقیقا
متن درهمی بود زیاد متوجه نشدم چی میگه