احکام گناهان مطابق با فتوای حضرت آیت الله العظمی سیستانی
احکام گناهان مطابق با فتوای حضرت آیت الله العظمی سیستانی قیمت اصلی: 250,000 تومان بود.قیمت فعلی: 175,000 تومان.
بازگشت به محصولات
امین القلب
امین القلب قیمت اصلی: 198,000 تومان بود.قیمت فعلی: 151,800 تومان.
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

کوچک ترین پیام بر

کوچک ترین پیام بر

قیمت اصلی: 220,000 تومان بود.قیمت فعلی: 154,000 تومان.

(دیدگاه کاربر 8)
قیمت پشت جلد:220,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1404

تعداد صفحه

144

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

قیمت اصلی: 220,000 تومان بود.قیمت فعلی: 154,000 تومان.

موجود در انبار

torobpay
هر قسط با ترب‌پی: 38,500 تومان
۴ قسط ماهانه. بدون سود، چک و ضامن.
QR Code
قیمت پشت جلد:220,000 تومان

با خرید این محصول 15 سکه معادل 3,080 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

در راه بازگشــت، آن‌قدر کوه‌ها را با نگاهم جســتجو می‌کنم که پایگاه کوچک را بــر فــراز قله‌ای بلند در نزدیکی مرزها می‌یابم. هوا تار یک شــده اســت. فانوس‌های روشــن پایگاه و روســتایی که در میان ابرهاســت از آن دورها سوســو می‌زنند. صدای خندۀ بچه‌های پایگاه را می‌شنوم. دنبال هم گذاشته‌اند و در برفی که هنوز بر زمین است بازی می‌کنند. کسی دارد مجتبی را صدا می‌زند.
با ســهراب، از محمود و مجتبی بســیار حرف می‌زنیم؛ از سیلوانا و حَکّی اما نه، انگارنه‌انگار که از شهرمان تا آنجا فقط چند ساعت فاصله است. انگار سال‌ها باید بگذرد تا غبار حادثه بنشیند، سال‌هایی بسیار..

وزن 200 گرم
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

اول

سال انتشار

1404

تعداد صفحه

144

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

5
8 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
4.3
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
5
محتوای مفید و آموزنده
5

8 دیدگاه برای کوچک ترین پیام بر

پاکسازی فیلتر
  1. لیبل "خریدار محصول" آراد (این محصول را خرید کرده است.)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    کتاب بسیار عالی و متفاوتی هست با رویکردی جدید نسبت به نگارش زندگی نامه ی خانواده ی شهدا
    خوانش زندگی نامه که به سبک رمان نوشته شده خوانش رو شیرین‌تر و جذابتر میکنه

    قلم خیال انگیز نویسنده شمارو به شکل معجزه آسایی با خودش همراه می‌کنه جوری که چشم باز میکنین و خودتون رو وسط ماجرا حس میکنین

    با سطر به سطر که نه با کلمه به کلمه ی این کتاب اشک ریختم….😔

  2. آراد

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    سلام
    کتاب رو بخاطر اسم نویسنده کتاب خانم دهقان عزیز شروع کردم و با اشتیاق ادامه دادم. فوق العاده بود و قلبم رو به درد اورد. خانواده ای بسیار صبور، قوی و با پیشتکار، میهن پرست و فداکار، از این خانواده ها دیگه خیلی کم پیدا میشه.
    تشبیه های کتاب عالی بود، قسمتهای زیادی از کتاب ناخواسته چشم آدم خیس میشد و خودشو جای شخصیت های کتاب میذاشت. امیدوارم ایران‌همیشه آباد باشه و سیلوانا همیشه در صلح و آرامش.

  3. لیبل "خریدار محصول" کاربر(****912525) (این محصول را خرید کرده است.)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    کتاب رو خوندم و باهر جمله آن، رنج وصبر گوینده را زندگی کردم.
    جدا از هر عقیده و ایدئولوژی، همه ما وامدار شهیدانی هستیم که خالصانه و بی ادعارفتند و مادرانی که بی ریا وبدون هیچ چشمداشتی صبر کردند،در تنهاییها اشک ریختند .
    در این کتاب خیلی مختصر و بدون هیچ اضافه گویی ،قصه ۳ شهید از یک خانواده روایت شده همراه با بیان قصه شهادت بسیار مظلومانه ،رفتار واحساس خانواده های این شهدا بدون هیچ اغراقی .
    روایت داستان از زبان یکی از اعضای خانواده شهدا،آن را کاملا باورپذیر میکندطوری که میتوانی حتی آن لحظه ها را حس کنی.

  4. کاربر(****913327)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    کتاب بسیار خوب و روان و با احساس نوشته شده .تشبیهات بسیار زیبا و دلچسب بودند . خواننده با کلمه کلمه های داستان همراه میشود وخود را جزئی از ماجرا میبیند و آن لحظات را حس میکند.
    وقتی به پایان کتاب رسیدم احساس میکردم قلبم درد میکند و ان همه فشار غم و درد و رنج بر همه وجودم سنگینی میکرد .
    واقعیت زندگی انسانهایی که از همه چیز خود گذشتند و برای ازادی جنگیدند و چه جوانانی زندگیشان را برای رندگی بهتر ما دادند . و چه رنجی خانواده این عزیزان متحمل شدند.

  5. کاربر(****913327)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    بسیار عالی . نثر روان و جملات زیبایی که در توصیف های متن امده خیلی خوب بود و ادم با خواندن ان خود را در همان سالها و در میان همان اتفاقات میبیند . خواندن این کتاب واقعا نفس گیر بود توصیف این همه رنج و درد قلب ادم بدرد میاره و من بعد از خواندن ان شاید تا چند روز در فضای همان جا مانده بودم .

  6. کاربر(****914187)

    قلم نافذ و دقيق، لطيف و رقيق و بسيار مواج و زيبا ي نويسنده طوري منو ميخكوب كرد كه به هيچ وجه نمي توانستم كتاب رو نصفه رها كنم
    اثر حاضر با خلاقيت تمام نويسنده با رفت و برگشت در زمان به زيركي عقبه سرگذشتها و بزرگ شدنها و رشد شخصيت فرزندان در خانواده اي پر جمعيت با تربيت پدر و مادري مدير و مدبر رو به زيبايي به تصوير كشيده و از همه مهمتر واقعي بودن داستان كه نويسنده هم فرزند همان خانواده است وسبك زندگي اصيل ايراني رو در اين كتاب بازخواني مي كند
    خلاصه اينكه تربيت صحيح ،كسب حلال و محبت مادرانه، شير مرداني را تقدیم این مرز و بوم می کند که برا همیشه تاریخ جاودانه خواهند ماند .
    و كلام اخر ضمن عرض خدا قوت به اين بانوي صبور و هنرمند كه توانسته در اين عصر از زمان كه بيش از هر زماني نسل كنوني نياز به مواجهه با اين واقعيتهاي زيباي فرهنگ ايراني اسلامي ست با سبكي نو و متمايز از كليشه هاي رايج ، صادقانه و خالصانه و بي ريا سرگذشت زندگی خانواده را به تحرير اورد
    از خواندن اين كتاب هم خيلي لذت بردم و هم گریستم

  7. کاربر(****937285)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    با تشکر و خسته نباشید به خانم راضیه دهقان نویسنده توانا. واقعا خیلی کتاب تاثیرگذاری بود و نظر انسان نسبت به خانواده شهدا و سختی هایی که کشیدند عوض میشه

  8. کاربر(****913270)

    طراحی جلد و صفحات کتاب
    جذابیت محتوا و موضوع کتاب
    محتوای مفید و آموزنده

    کتابی پرمحتوا که به دست پرتوان خانم راضیه دهقان نوشته شده چه زیبا زجر و سختی‌های جنگ وصبر و شکیبایی خانواده عزیز شهدا را برصفحه کاغذ نمایان کرده بود

دیدگاه خود را بنویسید

بریده هایی از کتاب کوچک ترین پیام بر

اگر کتاب "کوچک ترین پیام بر " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

برق هال را روشن می‌کنم محمود و مجتبی و سهراب دارند از توی قاب عکس سه نفرشان نگاهم می‌کنند؛ محمد هم. عکس محمد را به شیشه قاب عکس آنها چسبانده‌ام. ساکت اند. ساکت نگاهشان می‌کنم. عکس مادر را هم باید همین جا بچسبانم. از بلندگوی مسجد صدای اذان می‌آید. خانه پر می‌شود از هوای خنک و تازه شب و صدای خش خش برگ‌های نارون. انگار بابک پنجره اتاقش را باز کرده باشد. روزی که تبریزی و نارون را در باغچه جلوی خانه کاشت، نهال‌هایی کوچک و باریک بودند و حالا شاخه‌های نارون به شیشه می‌خورند و تبریزی تا بالاترین طبقه ساختمان قد کشیده و خانه‌مان تمام روز از صدای آواز پرندگان پر است. یکی از پرنده‌ها آوازش با بقیه فرق می‌کند. جور دیگری می‌خواند، زیباتر از همه شان. هیچ وقت نتوانسته‌ام ببینمش.

در ایوان ایستاده‌ام و از پشت نرده‌های آهنی بالای دیوار کوچه را نگاه می‌کنم صدای نوحه‌ای محزون کوچه را پر کرده هوا سرد است و برف سنگینی می‌بارد هادی دوش به دوش پسر عمویم حسن و چند نفر دیگر از سر کوچه می‌آیند هادی رفته بود دنبال جنازه مجتبی و تازه از راه رسیده به در خانه که می‌رسد پسر عمویم سرش را به دیوار می‌گذارد و زارزار گریه می‌کند سلمان دوست صمیمی مجتبی یک بند او را صدا می‌زند و بی‌تابی می‌کند بعد همشان همان جا پای دیوار می‌ایستند به حرف زدن هادی حالش هیچ خوب نیست حتی سرش را بلند نمی‌کند انگار بغض گلویش را گرفته باشد و نتواند گریه کند می‌گوید مجتبی را که تحویل گرفتم هیچکس آنجا نبود مردم از گروهکی‌ها می‌ترسیدند می‌گوید آنجا بچه‌ها خیلی غریبند

باد می‏آید. من و ریحانه به ساختمان آجری چشم دوخته‏ایم. هنوز آنجایند. سبک و نرم می‏آیند و می‏روند و کوه‏ها و دره‏ها را می‏پایند و آواز می‏خوانند و صدایشان در دامنه‏ها و دشت‏های سبز سیلوانا می‏پیچد. باد می‏بیندشان و کوه و سنگ‏ها، و همه‏شان را به اسم می‏شناسند.

پدر می‏گوید: «سوگند به فرشتگانی که پی‏درپی فرستاده می‏شوند و آن‏ها که همچون تندباد حرکت می‏کنند.»

با ریحانه، توی حیاط مدرسه نشسته‏ایم کنج دیوار، خاطراتمان را مرور می‏کنیم. بعد می‏رویم سراغ ردیف طولانی شیرهای آب و صورت‏هایمان را می‏شوییم تا معلم‏هایمان نفهمند گریه کرده‏ایم. از بین این‏همه دانش‏آموز، هیچ‏کس را نمی‏شناسیم و دلمان حسابی گرفته است. تازه آمده‏ایم تهران. روز اول مهر است. من کلاس‏اولی هستم و خواهرم، ریحانه، کلاس سوم درس می‏خواند.