هندرسون شاه باران، نام رمانی است نوشته ی سال بلو که برای اولین بار در سال 1959 به انتشار رسید. این رمان به خاطر ترکیب گفتمان های فلسفی با ماجراجویی های طنزآمیز، یکی از ماندگارترین و محبوب ترین آثار این نویسنده ی بزرگ و تأثیرگذار به حساب می آید. داستان این کتاب تحسین شده، به زندگی میلیونری آمریکایی و میان سال می پردازد که در طلب زندگی ای جدید و جذاب تر، به قبیله ای آفریقایی وارد می شود. کارهای عجیب و غریب و شگفت انگیز هندرسون و عشق و علاقه ی نامحدود او به زندگی، تحسین و احترام قبیله را برمی انگیزد، اما زمانی که هندرسون باعث شروع بارش باران می شود، نزد مردم قبیله از یک قهرمان به یک منجی تبدیل می گردد. کتاب هندرسون شاه باران با داستان جذاب و سرگرم کننده ی خود، به انگیزه های مختلف انسان در زندگی نیز نگاهی ژرف می اندازد.
هندرسون شاه باران
Earn 14 Reward Points160,000 تومان قیمت اصلی 160,000 تومان بود.136,000 تومانقیمت فعلی 136,000 تومان است.
وزن | 365 گرم |
---|---|
ابعاد | 13 × 19 × 1 سانتیمتر |
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | چهارم |
سال انتشار | 1399 |
تعداد صفحه | 450 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9786007439517 |
ناموجود
3 دیدگاه برای هندرسون شاه باران
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
این را بدان که هر آدمی ته دلش دوست دارد در زندگی به نقطه مشخصی برسد. من مجبورم کاری را که شروع کردهام، دنبال کنم. چون هنوز به آن نقطهای که دوست دارم، نرسیدهام.
تقریباً رنج تنها عاملی است که میتواند روح خوابآلود آدم را از خواب بیدار کند.
با خودم میگفتم: من کیام؟ کی هستم؟ یک میلیونر آواره و بدبخت. یک مرد ظالم و بیرحم که معلوم نیست تو این دنیا دنبال چی میگردد. یک آدمی که از سرزمین آباء و اجدادی خودش فرار کرده. مردی که صدایی توی قلبش پشت هم میگوید: میخواهم، میخواهم. مردی که از شدت نومیدی به ویولن پناه برده و تو ویولن دنبال صدای ملائک میگشته، مردی که مجبور شده روح خوابآلودش را از خواب بیدار کند.
از عالم و آدم دور شده بودم و رسیده بودیم به زمین صافی که کوهها گردش را احاطه کرده بودند. منطقه خشک و داغ و بایری بود و چند روز بود که ردپایی نمیدیدیم. گیاهی هم وجود نداشت. اصلاً هیچی نبود. فقط زمین صاف و ساده، و من خیال میکردم وارد تاریخ شدهام. تاریخ هستی، نه این تاریخ مسخره ما انسانها. تاریخ ایامی که هنوز خبری از بشر نبود.
بعضی اشخاص از بودن لذت میبرند. مثلا والت ویتمن میگوید: «کافی است باشم. کافی است نفس بکشم. شادمانی. شادمانی. همین شادمانی است.» بعضیها هم میروند دنبال شدن. اهلِ بودن وضعشان خوب است. همیشه شانس میآورند. اما اهلِ شدن شانس ندارند. همیشه باید با دلشوره زندگی کنند. همیشه باید در مورد کارهای خودشان به اهل بودن توضیح بدهند. دلیل و برهان بیاورند… من اگر وجدان داشتم، باید اعتراف میکردم که تا مغز استخوانم اهل شدنام و از این لحاظ هیچ تنابندهای به گردم نمیرسید.
قبلاً گفتم که من آدم بیقراری بودم و همیشه در دلم آشوبی بود. صدایی در اعماق قلبم میگفت: «میخواهم، میخواهم، میخواهم.» این صدا هر روز عصر تکرار میشد و هرچه میخواستم خفهاش کنم، بلندتر میشد. مرتب در گوشم زنگ میزد که: میخواهم، میخواهم. میپرسیدم: «چی میخواهی؟» ولی باز حرف خودش را میزد. جوابی نمیداد.
محسن –
کتابی زیبا که در خلال داستانی جالب از سفر یک نفر به آفریقا در جستجوی معنی زندگی فلسفه زندگی را مرور می کند
بهنام مؤمنی –
ترکیب فلسفه و طنز در رمانی با ترجمۀ فوقالعاده. حیف که عبداللهنژاد زود ما را ترک کرد و به دیار باقی شتافت.
مائده عبادتی –
اگه دنبال ماجراجویی و همچین چیزهایی هستین این کتابو بخونید