تاریخ مادر همه داستان هاست، مادر تمامی روایت ها و قصه ها و افسانه ها. آغوشی باز دارد برای پروراندن و نگاه داشتن آنها تا روزی روزگاری دستی و قلمی آنها از آغوش او به سینه کاغذ بنشانند تا بار دیگر بخشی از آنچه به او وابسته است را زنده کنند و به یاد بیاورند.
رمان یکی از بهترین عرصه ها برای واکاوی و زنده کردن تاریخ است. بستری برای بالیدن و پرورش دادن دوباره تاریخ تا بخشی از آن را به زبانی غیر از زبان گزاره های حقیقی تاریخی، به زبان ناز و نیاز کلمه، برای مخاطب بیان شود و او را به سمت خوانش دوباره آن گزاره های تاریخی و مهم تر از آن، حقیقت نهفته در دل آنها و آنچه نمایندگی شان می کند هدایت کند.
رمان «هم بخت» نوشته گودرز شکری از جمله تلاش هایی است که این روزها سعی کرده است تا مخاطب خود را در دل ناز و نیاز کلمه به سوی بازخوانی بخشی از حقایق تاریخی ایران معاصر سوق دهد و مخاطب دل زده از انواع و اقسام گزاره های تاریخی را به سمت روایتی سوق دهد که غیر مستقیم حقیقی ترین این دست گزاره ها را در دل و جان او به بار می نشاند.
«هم بخت» داستانی دارد که از دل شهریور سال ۱۳۲۰ شروع می شود. با آغاز تهاجم نیروهای بیگانه به مردمان سرزمینی که بی طرف ترین ها در طول حیات تاریخی خود بوده اند و شاید به همین خاطر است که در استعاره داستانی این رمان، دو نماینده متفاوت از این نسل که از قضا هم نامند و هر دو متصل به یک ساختار و خاک، یک دست که ار قضا دست راستشان است را در این تهاجم از دست می دهند تا نویسنده بگوید که تاریخ ایران تاریخ قطع شدن دست هایی است که قبل از آنکه از سوی دولت مردان گرفته شود، با دست بیگانه به یغما می رود.
گودرز شکری داستان خود را با جملاتی ساده و کوتاه روایت می کند. داستان او بیش از آنکه غم نامه ای باشد برای رنج تاریخی ایران در دوران شهریور بیست و پس از آن، داستانی است قصه گو و عبرت آموز. داستانی که سعی دارد به سادگی هر چه بیشتر حرف خود را در لایه های متعدد داستان بپیچد و به شدت از رک گویی پرهیز دارد. نویسنده در این داستان به دنبال نگارش مانیفست سیاسی خودش نیست و دوست هم ندارد که مخاطبش با آنچه او می اندیشد مستقیم هم داستان باشد. او سعی کرده دست مخاطبش را بگیرد و با او در دل روایتی پرکشش در کوچه های تاریخ معاصر ایران قدم بزند، گاه بایستد، گاه ببیند و گاه دندان به خشم بر هم بساید بی آنکه دست هایش بتواند کار ولو کوچکی به پیش ببرد و پاهایش قدمی ولو کوتاه.
«هم بخت» روایتی است از سرگذشت یک ملت. نویسنده با استادی تمامی سعی کرده این سرگذشت را کوتاه و سرضرب بنویسد، شخصیت هایش را بسازد و جغرافیایی تاریخی برای زیست آنها برپایه فکت های حقیقی تاریخی مهیا کند و آنگاه برفراز این آشیانه، به تماشای سیر زندگی در این زیست بپردازد.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.