کتاب «ناهید» داستان سفر دختری به همین نام به ایران پس از چندین سال در بحبوحه ی انقلاب اسلامی است. این رمان جزو برگزیدگان سومین جشنواره داستان انقلاب است و سوره مهر آن را در سال 1391 به بازار عرضه کرده است.
ناهید روضه دانشجوی فوق لیسانس تعمیر و مرمت آثار تاریخی، پس از سال ها از نیویورک به تهران آمده است تا قاتل پدرش را پیدا کند، اما انقلاب او را وارد قضایایی می کند که موقع ورود به ایران فکرش را هم نمی کرده است. اساساً شروع نفسگیر و پر تحرک رمان«ناهید» از جایی است که او ناخواسته به تظاهرات مقابل دانشگاه پرتاب می شود و همین اتفاق به دستگیر شدنش می انجامد.
از این جا به بعد، شهریار زمانی داستانش را مدام به گذشته های دور و نزدیک میبرد و از رهگذر نشان دادن گذشته خانواده ناهید در ایران و آمریکا، چهره شخصیت های داستانش را ترسیم می کند؛ شخصیت هایی که تحت تاثیر انقلاب یا نقاب هایشان را از چهره می اندازند یا می کوشند سهمی از این اتفاق عظیم را به دوش بگیرند.
در این میان، در داستان تو در توی «ناهید» پای ساواک به میان کشیده می شود و ناهید به سائقه رشته تحصیلی اش، پی به یک قاچاق گسترده عتیقه می برد. اصغر پسر عمه ناهید هم از سویی می کوشد تا به انگیزه یک دلدادگی قدیمی به کمک ناهید بیاید اما از سوی دیگر، موقعیت مهم او در دستگاه رژیم، تردیدهایی را پیش رویش می گذارد. ماحصل این اتفاقات پیچیده و رنگارنگ، رمانی جذاب است که شخصیت اصلی آن، انقلابی از درون را هم تجربه می کند.
حـِـرمــٰان –
سالها پیش روزای آخر ماه رمضان بود که فاصله بین سحر تا طلوع آفتاب توی خوابگاه اردوگاه با نور نصفه نیمه مهتاب و بعدشم خورشید این کتاب رو میخوندم ، یه کم برام زود بود خوندنش چیز زیادی هم ازش یادم نیست ? ولی قلم بسیار گیرایی داشت و عاشقانه انقلابی بود ?
علی –
استفاده همزمان از دو زاویه دید کتاب رو خوندنی تر کرده