رمان نام من سرخ، معمایی شرورانه، عاشقانه ای جذاب و جلوه ای درخشان از قدرت هنر است که داستان آن در دوران جلال و جبروت و سرشار از دسیسه های مذهبی استانبول قرن شانزدهم می گذرد. رمان نام من سرخ، اثر یکی از شناخته شده ترین نویسندگان معاصر ترکیه، ارهان پاموک است. سلطان، دستور داده است تا گروهی از بهترین و برجسته ترین هنرمندان سرزمینش، گرد هم آیند و کتابی باشکوه در مدح پیروزی ها و فتوحات قلمرو و ملکش به وجود آورند. وظیفه ی این گروه این است که این اثر را به سبک اروپایی ایجاد کنند، اما چون هنر فیگوراتیو ممکن است، بی حرمتی و هتاکی به دین سلطان در نظر گرفته شود، مأموریت آن ها کاری است بس سخت و دشوار. بنابراین، طبقه ی اشرافی حاکم نباید از مسیر کلی و ماهیت این پروژه بویی ببرد. ترس و آشوب از زمانی آغاز می شود که یکی از نگارگران منتخب، به شکلی ناگهانی ناپدید می شود. تنها سرنخ برای حل این راز جنایت، در خود تصویرگری های نیمه تمام نهفته است. رمان نام من سرخ، سفری متنوع و هزاررنگ است به نقاط تلاقی هنر، دین، عشق، امیال جنسی و قدرت.
نام من سرخ
Earn 17 Reward Points195,000 تومان قیمت اصلی 195,000 تومان بود.165,750 تومانقیمت فعلی 165,750 تومان است.
وزن | 760 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | چهاردهم |
سال انتشار | 1399 |
تعداد صفحه | 692 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789643627027 |
ناموجود
3 دیدگاه برای نام من سرخ
پاکسازی فیلتربرای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
این گریه برا مردهها بود؟ برا اینکه بعد از اینهمه سال دوباره به زادگاهم برگشته بودم بود؟ و یا شاید هم برا اینکه فکر میکردم تموم شدن این سفر دورودراز یه جورایی به مفهوم تموم شدن زندگیم هم هست، نمیدونم. بگی نگی داشت برف میاومد. داشتم با ریتم آروم دونههای کمتعداد برف غرق خاطراتم میشدم که یهو متوجه اون گوشهی تاریک قبرستون شدم که یه سگ سیاه بزرگ داشت از تو تاریکی منو دید میزد. اشکام رو پاک کردم و پشتبندش هم دماغم رو، اون سگ سیاه هم یه کم وراندازم کرد و بعدش هم به نشونهی دوستی دمش رو یه تکونی داد و رفت پی کارش، خیالم که از بابت اون راحت شد از قبرستون اومدم بیرون.
چندتا از دوستا، یکی دو نفری از فامیل و هفت هشت نفری هم از اهل محل تو این دوازده سال مرده بودند. به قبرستونِ کنار خلیج رفتم و برا مادر و عموهام که در نبود من مرده بودن فاتحه خوندم. بوی خاک نمگرفته مثل همیشه داشت منقلبم میکرد. یکی رو قبر مادرم کوزهای سفالی گذاشته بوده که الان دیگه شکسته و تیکهتیکه شده بود، نمیدونم چرا وقتی تیکههای شکستهی اون کوزه رو دیدم بیاختیار گریهام گرفت.
سال ششم که در خدمت خوانین ممالک شرقی کتابت میکردم که چهرهی خیالی که از اون در ذهن داشتم اصلاً شبیهش نیست مطمئن بودم. سال هشتم چهرهای که تو ذهنم بود حتا شبیه چهرهی خیالی سال ششم هم نبود، این رو خوب میدونستم. حالا بعد از دوازده سال که سی و شش سالم شده و دوباره به استانبول برمیگشتم خیلی ناراحت بودم از اینکه هیچ خیالی از چهرهی اون تو ذهنم نبود.
چهار سال بعد از اینکه استانبول رو ترک کردم، همون موقع که بهعنوان پیک بعضی وقتا هم مسئول جمعآوری خراج دشتهای وسیع و کوههای پربرف و قلعههای سرد و بیروح شهرهای عجم رو زیر پا میگذاشتم متوجه شدم که آرومآروم دارم چهرهاش رو فراموش میکنم، برا فراموش نکردنش خیلی سعی کردم ولی خب قبول کنین که هر چهقدر هم کسی رو دوست داشته باشین اگه برا مدت طولانی نبینینش چهرهاش از یادتون میره.
بعد از دوازده سال دوباره به استانبول برمیگشتم، شهری که توش بهدنیا اومده و بزرگ شده بودم. نمیدونم چرا وارد شهر که میشدم حس کسی رو داشتم که تو خواب راه بره. میگن برا مردن وطن خوبه، منم انگار برگشته بودم که بمیرم. از دروازهی شهر که میگذشتم فقط مرگ تو ذهنم بود، البته عشق هم بود ولی خب اون هم درست مثل خاطرات دور و فراموششدهای که از این شهر داشتم بود، دخترعمهای که دوازده سال پیش عاشقش شده بودم.
علی –
اورهان نوشته هاش بی نظیره
علی –
پراز داستانهای خوب و آموزنده و اینکه از یک نگاه دیده نشده بود و تمام شخصیتهای داستان زنده بودن اینکه یه کتاب بتونه خواننده رو بخدونه یا اشک رو دربیاره واقعا بی نظیر و شاهکاره
بهنام مؤمنی –
من این کتاب را با ترجمۀ تهمینه زاردشت، نشر ققنوس، خواندم. نوع روایت ساده نیست و مخاطب با صبر کند و آرامآرام جلو برود تا بتواند کتاب را درک کند. هر فصل راوی بهخصوصی دارد و گاهی راویها عجیبغریب میشوند. مثلاً یک فصل از زبان یک سکه بیان میشود. مخاطب با دنیای تودرتو و شگفت مواجه میشود که فقط باید در این مسیر غرق شود تا به لذتش برسد.