آلبر کامو در سخنرانی خود پس از دریافت جایزه نوبل ادبیات در سال 1957 گفت که نویسنده “امروز نمی تواند به کسانی که تاریخ می سازند خدمت کند ، بلکه باید به کسانی که تابع آن هستند خدمت کند.” و در این بیست و سه مقاله سیاسی ، وی تعهد خود را به قربانیان تاریخ نشان می دهد ، از ماکیس سقوط کرده مقاومت فرانسه گرفته تا تلفات جنگ سرد.
مقاومت ، شورش و مرگ هوش اخلاقی کامو را به نمایش می گذارد که به موضوعاتی از جنگ استعماری در الجزایر تا سرطان اجتماعی مجازات اعدام می پردازد. اما این کتاب تکان دهنده بیش از هر چیز بازتاب مشکل آزادی است و به همین دلیل متعلق به همان آثاری است که کامو را به عنوان وجدان قرن ما شهرت بخشید: بیگانه ، شورشی و افسانه سیزیف.
کامو زمینه ای تاریخی و فلسفی برای درک روابط اروپا و عرب از زمان سقوط امپراتوری عثمانی فراهم می کند که ممکن است به توضیح این که چرا امروزه در خاورمیانه اینقدر خصومت با اروپاییان (و آمریکایی ها) وجود دارد ، کمک کند. در حالی که کامو زنده نماند تا وقایع “بهار عربی” را ببیند، مطمئنا از عواملی آگاه بود که جهان را در زمان کنونی (و کاملا با تمرکز) بر فرهنگ عرب و گسترش آن متمرکز کرده است. با این حال ، او متوجه شد که شکاف بیشتری بین مسیحیت و اسلام و بین خاورمیانه و اروپا و متحدان مربوطه در حال افزایش است.
حامد –
نمیتوان انکار کرد که انسانها از مرگ میترسند. حِرمان زندگی، خود بالاترین مجازات است و در انسانها ترسی شدید ایجاد میکند. ترس از مرگ که از ناشناختهترین ژرفنای وجود برمیخیزد او را ویران میکند. غریزهٔ زندگی زمانی که تهدید میشود، وحشت و رنج میآفریند.
اگر ترس از مرگ واقعیتی مسلَّم است، واقعیتِ مسلَّمِ دیگر این است که چنین ترسی هر اندازه هم زیاد باشد، هیچگاه برای فرو نشاندنِ امیالِ انسان کفایت نمیکند.