اریک لارسن، نویسنده‌ی کتاب، به‌زیبایی داستان معماری بااستعداد، قاتلی سریالی، و نمایشگاهی جهانی را روایت می‌کند. دو مرد که هردو خوشتیپ و در کار خود ماهر هستند شخصیت‌های اصلی داستان را تشکیل و حرکت سریع آمریکا به‌سمت قرن بیستم را نشان می‌دهند. معمار داستان دنیل برنهام است، مسئول نمایشگاه جهانی و طراح بسیاری از ساختمان‌های مشهور آمریکا. قاتل داستان هنری اچ. هولمز است، مردی با چشمانی آبی و نگاهی مرموز. شیطان در شهر سپید خواننده را به دوره‌ای باشکوه و جادویی می‌برد که با حضور شخصیت‌های واقعی رنگ‌وبوی جذاب‌تری به خود گرفته. در این کتاب، درد و عشق با خون عجین می‌شود و راز دورانی طلایی در برابر چشمانتان جان می‌گیرد. نکته‌ای که داستان را حیرت‌انگیز می‌کند این است که هولمز واقعاً وجود داشته است. او در نمایشگاه قدم زده، در میان مردم راه رفته، زنانی جوان و تنها را فریفته، و قتل‌هایی انجام داده است که هیچ‌وقت تعداد دقیق آن‌ها مشخص نشده.