کتاب شهری که مردم آن با زانو راه می رفتند داستانی جالب درباره شهری عجیب است که تمام مردم آن روی زانوهای خود راه میروند. روزی جهانگردی به آنجا میرسد. از همه چیز متعجب است. چرا مردم اینطور راه میروند؟ همه آنها که پا دارند… او در همین افکار است که با مردی آشنا میشود. مرد به او میگوید که جادوگری بر این شهر حکومت میکند که قد کوتاهی دارد و دستور داده است پاهای هر کسی را که قدش از او بلندتر باشد، قطع کنند. این است که همه مردم روی زانوهای خود راه میروند…
جهانگرد که متعجب شده است با جادوگر روبهرو میشود و به قطع پا محکوم میشود. او از جادوگر زمانی میخواهد، بلکه بتواند جانش را نجات دهد..
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.