هرمان هسه در زیستنامهی کوتاهش مینویسد: «من فرزند پدر و مادری پارسا بودم و آنها را بسیار دوست میداشتم. البته بیشتر دوستشان میداشتم اگر به آن زودی مرا با فرمانهای دهگانهی کتاب مقدس آشنا نمیکردند. افسوس که این احکام گرچه فرمانهای پروردگارند، همیشه بر من اثری شوم داشتهاند. من ذاتاً آدمی سربهراهم و برهوار نرم، به نرمی یک حباب صابون، اما دستکم در جوانی بر هر حکمی شوریدهام. همین که “بایدِ” این احکام را میشنیدم، همهی نرمیهای سرشتم بدل به سنگ میشد. مسلم است که این صفت در سالهای مدرسه بر اخلاق من اثری زیانبار داشت. معلمانِ درسی که به نام بامزهی تاریخ نامیده میشود به ما میآموزند که همواره مردانی بر جهان حکم راندهاند و اسباب دگرگونی آن شدهاند که سرکش بوده و سنتها را زیر پا گذاشتهاند. این آموزگاران در خاطر ما مینشانند که چنین مردانی سزاوار ستایشند. اما تمام اینها هیچ نیست جز دروغ. آری دروغ است، مثل تمام آموزههای دیگر، زیرا هر گاه یکی از شاگردان (به نیتی نیک یا بد) جسارت میکرد و بر یکی از احکام معلمان گردن نمینهاد یا حتی به رسمی نابخردانه اعتراض میکرد، نه تنها سزاوار احترام دانسته نمیشد و سرفرازانه سرمشق دیگران قرار نمیگرفت، بلکه گوشمال داده و در خاک مالیده میشد. اقتدار ننگین معلمان او را درهم میشکست.»
میتوان گفت سیدارتها نیز داستانی دربارهی سرکشی است. سرکشی از یک زندگی مرفه و اشرافی در جستجوی معنای زندگی…
سیدارتها
Earn 5 Reward Points60,000 تومان قیمت اصلی 60,000 تومان بود.51,000 تومانقیمت فعلی 51,000 تومان است.
وزن | 140 گرم |
---|---|
نویسنده | |
مترجم | |
ناشر | |
موضوع | |
قطع کتاب | |
نوبت چاپ | دهم |
سال انتشار | 1401 |
تعداد صفحه | 176 |
جلد کتاب | شومیز |
زبان کتاب | فارسی |
شابک | 9789642092338 |
ناموجود
برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.
ورود / عضویت
بصیرت را نمیتوان برای غیر بیان کرد. اگر خردمندی بخواهد بصیرت خود را برای دیگری شرح دهد، گفتهاش نابخردانه مینماید.
یافتن زمانی محقق میشود که از هدف آزاد باشی و دل را گشوده بداری.
یک پژوهندهی راستین که بهراستی در پی معرفت باشد هیچ مکتبی را نمیتواند بپذیرد و بهعکس، پژوهندهای که به حقیقت دست یابد هر مکتبی را درست میداند و هر راهی را راست و هر هدفی را بهحق میشمارد.
سیدارتها هدفی پیش روی داشت، هدفی یگانه، و آن خالی شدن بود: میخواست از عطش و از خواهشها، از رویا و شادیها و نیز از رنج خالی شود. میخواست «خود» خویش را بمیراند و از آن خلاصی یابد. و چون جانش از «من» خالی شد، به صلح دست یابد و جانش در اندیشهی ازخویشتنرهیده بر اعجاز گشوده شود. این هدفش بود.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.