«زلزله در نیل» اثری داستانی از «سید سعید هاشمی» است که بر اساس زندگی بانو «سیده نفیسه» از امامزادگان بزرگ مصر نوشته شده است. این بانوی بزرگوار از نواده های امام حسن مجتبی(ع) است که پس از زیارت بیت المقدس همراه همسرش اسحاق که از فرزندان امام صادق(ع) است به مصر می رود و مورد استقبال مردم آن سامان قرار می گیرد.
نویسنده، رمان تاریخی خود را با ورود تمساحی به روستایی در مصر آغاز می کند. روستائیان به زودی متوجه می شوند که خشک سالی شدیدی در پیش است و حضور این تمساح در آنجا علامتی برای این خشکسالی است که گریبان نیل و مردم مصر را گرفته است.
نارمر پیرمرد با تجربه روستا غمگین است و چارۀ کار را دعا در معبد و خواهش از خدای باران می داند؛ ولی مردم اعتقاد سال های گذشته را نسبت به خداوندگانشان ندارند. در همین اثنا خبر آمدن بانویی با کرامت در قاهره به گوششان می خورد، بانویی علوی و مسلمان که آوازه اش به روستای نارمر هم رسیده ولی پیرمرد به خاطر تعصب آیینی که دارد به سختی راضی می شود به دیدار سیده نفیسه و همسرش برود. اولین ملاقات نارمر دروازه ای از مهربانی و روشنایی را برای نارمر و سپس همسرش باز می کند. همسر نارمر با دیدن بانو نفیسه به یاد خوابی که دیده است می افتد و از هوش می رود… .
فصل هایی از کتاب سری می زند به مزار خلیل الله ابراهیم و در آنجا به شرح حال زیارت بانو و همسرش اسحاق می پردازد و گاهی سری به قصر دارالخلافه زده و تصویری از فضای حاکمیتی و فکری منصور عباسی را برای مخاطب بیان می کند. همه این ها فضا سازی های قوی کتاب، برای تبیین حضور با برکتی است که بانو سیده نفیسه و اسحاق در مصر دارد. اما اینکه سر انجام نارمر و بت پرستان مصر به کجا می انجامد؟ و دوای بستر خشک نیل و خشکسالی مصر چه می باشد؟، قصه ای است که باید تا آخر با کتاب همراه بود.
«… نارمر در مقابل مجسمه زانو زد. تصویر اسحاق و سیده از جلو چشمش کنار نمی رفتند. آیا اسحاق فهمیده بود که او بت پرست است؟آیا سیده از روی فهم و دانایی به او گفته بود در چهره ات نور الهی می بینم؟ یا این حرفی بود که همین طوری به زبانش آمد و گفت؟
نارمر داشت فکر می کرد که صدایی شنید.
- جناب نارمر؟
صدای کاهن بود. سر از سجده برداشت. کاهن، بالای سر او ایستاده بود و نگاهش می کرد.»
یاسمن –
در میان داستان اطلاعات تاریخی به مخاطب داده میشود. توجه میدهد خواننده را به مهربانی کردن و عبادت خداوند. بسیار عالی بود. سپاس جناب هاشمی.