نوشتن از تو کار آسانی نبود. از دلتنگی های مریم ات که در فراق تو می ریخت، خبر داشتم، از عشق و علاقه پاکی که بینتان شکل گرفته بود مطلع بودم؛ می دانستم برای به هم رسیدن از هفت خوان رستم عبور کرده اید.
من هم در همان استان رشد کرده بودم، آداب و رسوم شما را می دانستم. هر وقت به تو و قصه ات فکر می کردم، به عشق پاکت درود می فرستادم.
دلم می خواست همسرت را از نزدیک ملاقات کنم. دوست داشتم بیشتر با تو آشنا شوم؛ تو که به خاطر مریم، شاگرد نانوا شده بودی، تو که یکه و تنها بار عشقی پاک را به دوش کشیدی…
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.