«این تریزی، آن تریزی» اثر داستانی مصطفی رحماندوست برای مخاطبان نوجوان است. رحماندوست که در سالهای اخیر بیش از هر چیز با سرودهها و داستانهای کودکانه خود که جنبه آموزشی دارد برای مخاطبان کودک نامآشنا بوده است؛ در این اثر تازه سعی کرده تا به شکلی نوین دست به ارائه مفاهیم انسانی و در عین حال آموزش اصول اساسی زیست اجتماعی برای مخاطبان خود بزند.
در داستان «این تریزی، آن تریزی» مخاطبان این نویسنده با مردم دو سرزمین خیالی آشنا میشوند که علائق و سلیقههای مختلف و منحصر به فردی دارند از جمله اینکه هر کدام تنها به رنگی خاص علاقه دارند و سعی دارند با یکدیگر رابطهای نداشته باشند، تا اینکه در نهایت بر اثر حادثهای پسری از یکی از این دو سرزمین دلباخته دختری از سرزمین مجاور میشود و این دلباختگی منجر به ایجاد ارتباط خانوادههای این دو با یکدیگر و در نهایت ازدواج آنها میشود. در این میان اما مهمترین نکته در این آشنایی، تعویض و استفاده از رنگ مورد علاقه آنها با یکدیگر نیز میشود و فرزندان آنها نیز از آن پس صاحب زندگیهایی نه تک رنگ، که رنگارنگ میشوند.
رحماندوست در این داستان ساده، سعی در بیان مفاهیم مهمی برای زندگی جمعی مخاطبان خود داشته است. توجه و علاقه نشان دادن به قدرت عشق و دوست داشتن و نیز دور ریختن تعصبهای و باورهای تکبعدی و به تعبیر او تکرنگی و سعی و تلاش در مسیر پذیرش متقابل یکدیگر و در نهایت زندگی شیرین و مسالمتآمیز با یکدیگر؛ از جمله مهمترین این دست مفاهیم است.
استفاده از مفاهیم و شاهد مثالهای ساده و در عینحال روایت طنازانه و زیبای نویسنده در متن، در کنار شیرینی روایت و بیان را نیز باید به تأثیرگذاری این متن افزود که به آن جلوهای ویژه بخشیده است.
این کتاب همچنین با تصویرگری قابل توجه فرهاد جمشیدی و گرافیک نرگس زیانی نیز همراه است. جمشیدی در این اثر مخاطبش را از جهانی که ساخته و پرداخته با دو رنگ است رها کرده و به آشتی با رنگها و جهانی ملون و زیباتر از تکرنگی هدایت میکند. در کنار این موضوع گرافیک این کتاب که شاید در مهمترین بخش آن به میزان و شکل قرار گرفتن هر رنگ در درون صفحه نمود پیدا میکند نیز به تأثیرگذاری این اثر افزوده است و آن را اثری قابل توجه مبدل کرده است.
خانم –
اشعار آقای رحماندوست زیباست