رمان «اسکندر» در سال ۲۰۱۱ منتشر شد. کتابی که بر اساس زندگی مردمانی از طبقهی فقیر و متوسط جامعهی ترکیه نوشته شده است.
داستان انسانهایی که از فلات مرکزی ترکیه راهی استانبول و سپس شهر لندن میشوند. شافاک در این کتاب به موضوع مهاجرت ترکها و تناقضهای فرهنگی مردان و زنان ترک با خارجیها میپردازد. یکی دیگر از موضوعات محوری رمان، موضوع ناموس و غیرت است. بیشتر شخصیتهای داستان درگیر این موضوع هستند که در شخصیتی به نام اسکندر به اوج خود میرسد.
پنبه دختری کرد اهل ترکیه است که با آدم ازدواج کرده، خانواده و خواهر دو قلویش جمیله را پشت سر گذاشته و به لندن مهاجرت کرده . سه فرزند دارد: اسکندر ، اسما و یونس. اسکندر پسر ارشد سلطان اوست . در ابتدای داستان می دانیم اسکندر مادرش را کشته و اسما نمی تواند او را ببخشد و قصه را شروع می کنیم.
رمان اسکندر خواهشی است برای زدودن خشونت از وجود مرد شرقی و شاید بتوان گفت که نویسنده با این کتاب توانسته نگاه مردسالارانهی جامعهی ترکیه را نسبت به موضوعاتی چون عشق، زن، خانواده و فرزندان نشان دهد.
شافاک به دلیل اینکه سالها در مهاجرت بوده و هماکنون نیز بیشتر سال را در لندن مقیم است، رفتار نژادپرستانهی بعضی از انگلیسیها را تجربه کرده و در رمان اسکندر نیز نیمنگاهی به رفتار نژادپرستانهی مردم انگلیس نسبت به خارجیها انداخته است و این دیدگاه خویش را در برخوردهای اسکندر با همکلاسیهایش و در برخوردهای دیگر شخصیتها به خوبی نشان داده است.
علی –
کتاب مسائلی رو که بخاطر تعصبات بی جا پیش میاد رو مورد قضاوت قرار میده
حامد –
کتاب قشنگیه گیراس روون پیش می ره خود ترکها انتقاد زیادی بهش دارند که اومده ترک ها را در برابر کردها تحقیر کرده که من اصلا متوجه اش نشدم و دیگه اینکه بازاری می نویسه که این قبوله واقعا یک مقداری عامه و بازاری نویسه کتابش ولی هیجان داره و من موضوعی که روش دست گذاشته را دوست دارم . این که واقعا همیشه یک طرفه قضاوت نکنیم واقعا زن متاهل و بچه داری که با مردی رابطه داره گناه کرده تا تمام ماجرا را ندونیم قضاوت نکنیم راحت تر و مهربون تر باشیم تو قضاوت ها دنیا ارزششو نداره . دیگه اینکه واقعا گول هوچیگری اطرافیان را نخوریم .