کتابِ خوب، ما را رشد و پر وبال می دهد، راه پرواز نشان می دهد؛ به زمان ارزش داده و جهان را بزرگتر از آنچه هست می نمایاند. «اریک اما نوئل اشمیت» که شایسته لقب «عارف فرانسوی» است در کتاب «اُسکار و خانم صورتی» ما را به نوعی با مفهوم جاودانگی آشنا می سازد.
در این کتاب، کودکِ داستان، نمادی از انسان در راه مانده است که با سرطان و روزهای رو به نابودی، دست و پنجه نرم می کند و بیشتر از دوازده روز تا پایان عمرش زمان ندارد. نویسنده ما را با چالش برخورد با فرصت کوتاه از یک زندگی تازه شروع شده و نوپا روبرو می کند. او تلاش می کند به مخاطب مسیر طولانی زندگی کردن را با شیوه درست اندیشیدن بیاموزد. «مامی رز» پرستاری با لباس صورتی عهده دار عبور دادن انسان کودک از یک بحران حتمی است. او سعی می کند عمر دوازده روزه ی بیمارش را به کیفیتی برابر 120 سال برساند.
این داستان با نوشتن نامه های کودک بیمار به خدا ادامه می یابد و پرستارصورتی ما فلسفه را مثل یک رایحه در مشام و ذهن کودک جاری میکند. او سعی میکند ذهن کودک را وسعت بیشتری داده و گذر زمان را تحت سیطره ی نیروی فکری قرار دهد. نمادگرایی کتاب را می توان از نام کتاب که شامل صفاتی از دو شخصیت داستان است حدس زد. نمونه ای از گفتگوی صمیمانه ی کودک با خدا را که در این کتاب آمده می خوانیم:
«… اگه وقت داشتی ترتیب دو سه تا کار رو برام بده، برات تعریف می کنم: بیمارستان یه جای خیلی باحاله ؛ پر از آدم بزرگای خوش اخلاقِ صدا بلند، پر از بازی و خانم صورتی هایی که می خوان بچه ها رو سرگرم کنن و دوست هایی که همیشه دم دستند؛ مثل جزغاله، انشتین و پاپکورن.
خلاصه بیمارستان پایه ست اگه مریضی خوشحالت کنه؛ اما من دیگه خوشحال نمی شم؛ از پیوند مغز استخوانم تا حالا احساس میکنم که دیگه خوشحال نمی شم.»
این صمیمت گفتار کم کم و هرچه به سمت انتهای کتاب پیش میرویم مفهومی تر و عمیق تر می شود. لذت خواندن این کتاب فراموش نشدنی است.
m.m.arabi2009.ir –
کتاب جالبی بود
m.m.arabi2009.ir –
مثل کتاب مادام مینگ از همین نویسنده
سارا –
ترجمههای خانم صفایی فرد عالی هستند
مهسا –
کتاب خوبیه
زهرا –
کتاب خوبی بود و ترجمه روان بود
علی –
کتاب بسیار خوبی است و ترجمه هم عالی
علی –
کتابی شیرین و امیدوارکننده هست. عاشقانه ای هست درباره خدا زندگی و مرگ
محسن –
کتاب شیرین و جذاب، یک جمله طلایی در ان بود..هر روز طوری به دنیا نگاه کنید انگار اولین بار است… اینطوری چیزی رو به دل نمیگیری و بیشتر عمرمیکنی
خلیل –
ادمو به فکر می اندازه درباره مرگ و زندگی