در کرانه شب
در کرانه شب قیمت اصلی: 9,000 تومان بود.قیمت فعلی: 8,100 تومان.
بازگشت به محصولات
قضاوقدر
قضا و قدر 15,000 تومان
اشتراک گذاری

این کالا را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

یحیی

یحیی

75,000 تومان

(دیدگاه کاربر 4)
قیمت پشت جلد:75,000 تومان
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

هفتم

سال انتشار

1398

برای ثبت درخواست تامین، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

75,000 تومان

در انبار موجود نمی باشد

ناموجود

این کتاب در حال حاضر موجود نیست، اما می توانیم آن را با درخواست شما تامین کنیم و از طریق پیامک با خبرت کنیم!
از طریق دکمه زیر درخواست تامین فوری رو به همراه ثبت تلفن همراه انجام بده.


QR Code
قیمت پشت جلد:75,000 تومان

با خرید این محصول 8 سکه معادل 1,500 تومان در باشگاه مشتریان دریافت کنید!

ارسال رایگان پستی برای سفارش های بالای 1,000,000 تومان

امکان ارسال سفارش به صورت کادوپیچ

کادوپیچ

برای اینکه سفارش رو کادوپیچ براتون ارسال کنید، باید بعد از اضافه کردن کتاب ها به سبد خرید ، وارد سبد خرید بشید و دکمه "کتاب رو براتون کادو کنیم؟" رو بزنید.
حتی میتونید در ادامه آدرس کسی رو که مایلید براش سفارش کادوپیچ شده ارسال بشه رو وارد کنید ;)

جسم مرا نگاه مکن بی تو روح من
آتش گرفته‌ای ست که در باد می‌دود

وزن 120 گرم
ابعاد 13 × 20 × 1 سانتیمتر
نویسنده

ناشر

موضوع

قطع کتاب

نوبت چاپ

هفتم

سال انتشار

1398

تعداد صفحه

112

جلد کتاب

شومیز

زبان کتاب

فارسی

4.8
4 نقد و بررسی
طراحی جلد و صفحات کتاب
0
جذابیت محتوا و موضوع کتاب
0
محتوای مفید و آموزنده
0

4 دیدگاه برای یحیی

پاکسازی فیلتر
  1. فهیمه

    اشعار آقای برقعی ، غنی ترین و زیبا ترین اشعار آیینی معاصر هستند
    این کتاب واقعا زیبا و روح نوازه .توصیه می کنم حتما تهیه کنید و
    از بیان فوق العاده ی شاعر لذت ببرید.

  2. خانم

    بسیار خوندنی هست اشعار اقای برقعی

  3. خدیجه

    می نویسم که شب تار سحر می گردد
    یک نفر مانده از این قوم که برمی گردد

  4. SeyedAboli (این محصول را خرید کرده است.)

    اگر خریداری‌کردید، حتما شعر “خانه‌پدری”‌ش رو مطالعه بفرمایید.🙃

    -سیدی‌گم‌شدم:حرم؟مولا؟
    ازکجامی‌شودبه‌اوبرگشت؟
    +عربی‌گفت‌ومن‌نفهمیدم:
    بایداز”شارع‌الرسول”گذشت:)

دیدگاه خود را بنویسید
سید حمید رضا برقعی

سید حمید رضا برقعی؛ در ششم مرداد ماه سال ۱۳۶۲ در شهر قم متولد شد.

معرفی بیشتر

برقعی ازدواج کرده است و دو فرزند به نام های محمدجواد و یحیی دارد.

اولین بار وقتی که کتاب سهراب سپهری و فروغ فرخزاد را در دست خواهرش دید، کنجکاو شد که آن‌ ها را بخواند.
۱5 ساله بود که اولین شعرهایش را سرود. ذوق و قریحه اش را از پدربزرگ شاعرش به ارث برده و از نوجوانی تحت تأثیر اشعار قیصر امین پور بوده است. دو سال در فضای طلبگی بود و پس از آن دانشجوی رشتۀ ادبیات شد. برقعی -آن طور که خودش می گوید- پس از بازگشت از یک سفر کربلا نوحه ای می سُراید که سفرنامه کربلا بوده است و این جرقۀ شاعری اش را در ذهنش رقم می زند.

وی عروض و قافیه و قواعد شعر را از دوستان شاعرش؛ سید محمد جواد شرافت، سید محمد بابامیری و سید مهدی حسینی آموخت و کم کم پایش به جلسۀ شعر خانگی استاد محمدعلی مجاهدی به نام «انجمن شعر محیط» باز شد و این حضور ادامه دار شد. برقعی از شخصیت معنوی مجاهدی بسیار تأثیر پذیرفته است.

او سعی می‌کند ریزبینی و روح شاعرانۀ مرحوم امین ‌پور و شور و هیجان و حماسۀ استاد مجاهدی و مرثیۀ مؤثر استاد علی انسانی را در قلم خود تلفیق کند.
مجموعه شعرهای «طوفان واژه‌ ها»، «قبله مایل به تو»، «رقعه»، «یحیی» و گردآوری «در حریم نور»، «چادری از شعر و ابریشم»، «سپیدهایی از دهان آهنچی»، «یک کاروان دل»، «از ابتدا نور»، «خیمه خورشید»، «حدود ساعت سه»، «آن سلام آشنا» و «سوختن آفتاب» از دیگر آثار این شاعر است.
کتاب «قبله مایل به تو» برگزیدۀ کتاب سال جمهوری اسلامی ایران و رتبۀ اول جایزۀ کتاب فصل وزارت فرهنگ و ارشاد در سال ١٣٩٠ است.
علاوه بر شرکت در برگزاری و نقش آفرینی در محافل و کنگره های مختلف ادبی، او در سال های 1386 تا 1390 مسئول انجمن شعر و قصه استان قم بوده است.

شناسه محصول: 67253 دسته: , برچسب: , , ,

بریده هایی از کتاب یحیی

اگر کتاب "یحیی " را مطالعه کرده اید، بریده هایی از متن آن را با دیگران به اشتراک بگذارید!

برای ارسال بریده کتاب، ابتدا وارد حساب کاربری خود شوید.

او سنگ خورد سنگ، عمو بی‌صدا شکست
در ازدحام هلهله او… بی‌صدا شکست

بغض عمو درون گلو بی‌صدا شکست
باران سنگ بود و سبو بی‌صدا شکست

مبهوت گام‌هاش، مقدس‌ترین ذوات
می‌رفت و رفتنش متشابه به محکمات

راهی برای لشکر شب جز فرار نیست
پس چیست ابروانت اگر ذوالفقار نیست؟

اینک برو که در دل تنگت قرار نیست
خورشید هم چنان که تویی آشکار نیست

«از تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
وآن تشت را ز خون جگر باغ لاله کرد»