گمشده شازده كوچولو، داستان تازهای از شازده کوچولوی معروف است.
پیرمرد دستی به موهای او کشید و گفت: «شازده کوچولوی اگزوپری. آه! درسته! خودشه. شنیدم داشتی با گلها حرف میزدی. راستی حال گلت چطوره؟»
شازده کوچولو جا خورد: «گلم؟ شما از کجا…»
-ما نویسندهها همه را میشناسیم پسرجان!
میخواهی بگویم گل تو الان مشغول چه کاری است؟ هان؟… دارد گریه میکند. صبح که از خواب بلند شده تو را ندیده و گریهاش گرفته. حالا فکر میکند تو برای همیشه ترکش کردهای.
فاصلهای که پیر شد را نشر پیدایش در دستهی رمان کودک منتشر کرده است. این مجموعه علاوه بر سرگرم کردن کودک، او را با شخصیتهای، خویها و وضعیتهای متفاوت و متنوعی آشنا میکند.
نقد و بررسیها
پاکسازی فیلترهنوز بررسیای ثبت نشده است.